فرار مغزها و معضلات آن
تینا رضاسلطانی: پدیده مهاجرت گسترده تحصیلکردگان، دانشگاهیان و دانشمندان یک کشور یا جامعه به کشورهای دیگر، اصطلاحاً فرار مغزها گفته میشود، که معمولاً به دلیل کمبود موقعیتهای شغلی، درگیریهای سیاسی و نظامی و خطرات جانی رخ میدهد.
کوچ نخبگان، به عنوان بهترین سرمایههای انسانی از مسائل مدیریتی کشورهای توسعه نیافتهاند و این کشورها درصورتی که نیاز دارند از سرمایه انسانی برگزیده خود برای جهش اقتصادی استفاده کنند با جریان انتقال سرمایه انسانی به کشورهای توسعه یافته مواجه میشوند.
بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول، قشر نخبگان در هر جامعهای آنقدر مهم هستند که هر آماری درباره آنها میتواند حاشیهساز شود؛ بهخصوص اگر آمارها درباره میزان مهاجرتشان یا بهتر بگوییم فرار مغزها باشد؛ از این رو هرچه آمار مربوط به مهاجرت نخبگان بالاتر باشد، بالطبع حرف و حدیث پیرامون این مساله نیز بیشتر خواهد شد. هرچند بحث مهاجرت نخبگان تنها مربوط به کشور ما نیست و سایر کشورهای پیشرفته نیز از این امر مستثنی نیستند، ولی آنچه درباره میزان آمار خروج نخبگان در کشورمان پررنگ است، ارائه آمار متناقض و بعضا غیرواقعی است؛ موضوعی که چندی پیش نیز سرو صدایی را در رسانهها ایجاد کرد و درنهایت سورنا ستاری، رئیس بنیاد نخبگان نسبت به این مساله موضعگیری کرد و آن را غیرواقعی دانست.
بالاترین آمار مهاجرت نخبگان بین ٩١ کشور را دارد.» شاید این جمله را همه کسانی که پیگیر اخبار مربوط به مهاجرت نخبگان هستند، شنیده باشند؛ خبری که علی مرتضی بیرنگ، قائممقام بینالملل معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری درباره آن میگوید: «آنقدر اخبار کذب درخصوص مهاجرت دانشجویان و نخبگان ایرانی فراوان است و آمارهای رنگبهرنگ در این حوزه منتشر شده که سرانجام سال گذشته کار مطالعاتی براساس منابع خارجی روی این موضوع انجام شد و براساس آمار سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD)، ایران جزء کشورهای با تعداد بالای ارسالکننده دانشجو به کشورهای پیشرفته محسوب نمیشود. ایران با داشتن ٣٢ هزار و ٧٥٨ دانشجو در OECD در میان ١٠ کشور برتر فرستنده دانشجو قرار ندارد.«
البته ارائه آمارهای خلاف واقع درباره میزان مهاجرت نخبگان از کشور تنها مربوط به رسانهها و فضای مجازی نیست؛ چراکه آذرماه امسال رشید حیدری مقدم، قائممقام دانشگاه علومپزشکی همدان در هجدهمین جشنواره پژوهش و فناوری این دانشگاه و در جمع اساتید و پژوهشگران، پدیده فرار مغزها از کشور را فاجعهبار دانست و گفت: «خروج ۱۸۰ هزار نفر از دانشآموختگان کشور در سال ۱۳۹۴ و مهاجرت به دیگر کشورها از جمله کانادا برابر است با مجموع درآمد نفت که فاجعهای برای کشور است.» چندی بعد از این صحبت خبرهایی از سوی بانک جهانی درباره میزان مهاجرت منتشر شد مبنیبر اینکه بانک جهانی آمار مهاجرت خالص از ایران را در بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳، ۳۰۰ هزار مورد اعلام کرده؛ بعد از صحبتهای این مقام مسئول و ارائه این گزارش، مسئولان مختلف واکنشهای متفاوتی را نسبت به این مساله داشتند.
«عدد فرار مغزها، عددهایی که گفته میشود نیست. در ابتدای انقلاب با حدود ۵۷ هزار دانشجو در آمریکا ما بزرگترین کلونی دانشجویی دنیا بودیم. در حال حاضر این تعداد به ۱۲ هزار دانشجو رسیده و رتبههای ما نیز از ۱۱ تا ۱۶ تغییر کرده است.«
«هفت میلیارد و 580 میلیون جمعیت کل کره زمین است که از این جمعیت حدود 250 میلیون نفر مهاجر هستند، به این معنا که در خارج از موطن خود زندگی، تحصیل یا کار میکنند؛ یعنی از هر 30 نفر در دنیا یک نفر مهاجر است که این عدد پنج سال پیش، از هر 35 نفر بود و با این روند پنج سال آینده از هر 20 نفر میشود که در حقیقت با روند روبهرشدی در زمینه مهاجرت در دنیا روبهرو هستیم.«
«از 250 میلیون جمعیت مهاجر دنیا، حدود 85 میلیون نفر تحصیلکرده دانشگاهی هستند؛ طبق آمارهای رسمی بینالمللی، ایران یک میلیون مهاجر ثبتشده در منطقه کشورهای توسعهیافته دارد که 500 هزار نفر از آنها تحصیلکرده هستند. براساس جمعیت مهاجرین کشور کمتر از یک درصد جمعیت مهاجرین دنیا متعلق به ایران و جمعیت تحصیلکردههای ایرانی مهاجر نیز کمتر از نیم درصد جمعیت مهاجرین تحصیلکرده دنیا است.«
درست است که درباره میزان خروج نخبگان از کشور بزرگنمایی صورت گرفته است؛ با این حال نمیتوان بهطور کلی منکر این مساله شد و دلیل وجود این پدیده را نیز نادیده گرفت.
براساس آنچه در مجله نیوزویک درباره دلایل مهاجرت نخبگان ایرانی آمده، ایران با مشکلات و بیماریهای گوناگونی چون تورم مزمن، درجا زدن دستمزدها و بخش خصوصی بیبنیه ناشی از مدیریت ناکارآمد اقتصادی روبهرو است و تحریمهای سیاسی نیز مزید بر علت شده تا تاخیر در واردات تجهیزات علمی وضع را برای این قشر مشکل کند؛ قطعا همه این عوامل باعث میشود که قشر نخبگانی اقدام به مهاجرت از کشور کند؛ ولی در این میان نباید نقش برخی از اساتید را نیز در مهاجرت دانشجویان نادیده گرفت؛ چراکه امروزه برخی اساتید دانشگاههای بزرگ کشور بیشتر از آنکه دانشجویان و بهویژه نخبگان کشور را به ماندن در کشور ترغیب کنند، نقش مشوق آنها برای خروج از ایران را بازی میکنند و با ایجاد یاس و ترسیم آینده مبهم برای دانشجویان نقش موثری در خروج آنان از کشور دارند؛ موضوعی که توجه بیشتری را میطلبد.