شنیده ها: هفته گذشته، یک رسانه خبری اسرائیل گزارش داد که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، معتقد است که ران درمر، دستیار نزدیک او و وزیر امور راهبردی این رژیم، نتوانسته تغییر در سیاست ایالات متحده را پیشبینی کند. بر اساس این گزارش، درمر معتقد بود که ایالات متحده تحت ریاستجمهوری دونالد ترامپ مخالف اسرائیل نخواهد بود، «اما در واقع هست.»
به نوشته آرون دیوید میلر، عضو ارشد بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی، و لورن مورگانبسر، عضو جوان بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی، فارین پالسی، دفتر نتانیاهو این گزارش را بهعنوان خبر جعلی رد کرد. با این حال، این ارزیابی میتواند شامل بخشی از یک حقیقت نیز باشد. پس از تقریبا چهار ماه ارائه یک کمپین طرفدار اسرائیل که حتی از دولت بایدن هم پیشی گرفت، ماه گذشته میلادی نشانهای از تغییر داشت: رئیسجمهور آمریکا بدون هماهنگی نزدیک با اسرائیل، با حماس وحوثیها تماس گرفت و به شیوههایی عمل کرد که هیچ یک از روسای جمهور سابق دموکرات یا جمهوریخواه جرأت آن را نداشتند. اینکه آیا استقلال تازه ترامپ از اسرائیل منجر به فشار جدی یا مداوم بر اسرائیل خواهد شد، هنوز مشخص نیست.
در پی سقوط بشار اسد در دسامبر ۲۰۲۴ و روی کار آمدن دولت جدید اسلامگرای سوریه به رهبری احمد الشرع، اسرائیل بیش از ۷۰۰ حمله هوایی به خاک سوریه انجام داده است؛ این حملات آن طور که دولت اسرائیلی اعلام کرده است با هدف جلوگیری از انتقال تسلیحات سنگین به گروههای متخاصم و ممانعت از استقرار آنها در نزدیکی مرزهای اسرائیل انجام شدهاند.
آیا دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا میتواند توافقی تازه و مؤثر با ایران منعقد کند؟ دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ از توافق برجام با ایران که در زمان باراک أوباما، رئیس جمهوری پیشین امضا شده بود، خارج شد. او آن توافق را ناکافی میدانست و میگفت بیشتر به سود ایران است تا به سود منافع ایالات متحده. اما اکنون او تلاش دارد مذاکرات تازهای را برای کنترل برنامه هستهای ایران پیش ببرد و اتفاقا به توافق هم برسد. به نظر میرسد آنچه روی آن در حال مذاکره است مشابه همین برجامی است که در دوران باراک أوباما امضا شد.
گزارشهای اطلاعاتی حاکی از آن است که واشنگتن بر شمار جنگندهها و هواپیماهای سوخترسان خود در خاورمیانه افزوده است؛ اقدامی که در چارچوب سیاست «لبه پرتگاه» قابل تحلیل است؛ رویکردی که هدف آن واداشتن تهران به عقبنشینی از برنامه هستهایاش از طریق افزایش فشار و تهدید نظامی است. با این حال، این استراتژی با یک ریسک جدی همراه است: به جای بازداشتن ایران از پیگیری اهداف بلندپروازانه هستهای، ممکن است این پیام را به تهران منتقل کند که تنها راه مقابله با تهدیدهای فزاینده ایالات متحده، عبور از آستانه هستهای و دستیابی به سلاح اتمی است.
اگر شما هم متوجه نشدید که ایالات متحده آمریکا دارد «غارت، چپاول، تجاوز و تاراج میشود؛ آن هم بهدست کشورهایی از نزدیک و دور»؛ یا اینکه این کشور بهطرزی بیرحمانه از «حق شکوفایی» خود محروم شده است، تبریک میگویم: درک شما از واقعیت، آشکارا بهمراتب روشنتر از رئیسجمهور ایالات متحده است.