دریاچه ارومیه، شوره زار گردوغبارخیز برای مردم ایران
محمدرضا محبوب فر: اعتراض ها به خشک شدن دریاچه ارومیه طی چند روز گذشته آغاز شده است. مردم شهرهای ارومیه و نقده و براساس خبرهای منتشرشده، شهرهای تبریز و اردبیل عصر شنبه ۲۵ تیر، در اعتراض به وضعیت بحرانی دریاچه ارومیه، به خیابان ها آمدند و علیه سیاست ها و اقدام های مقامات جمهوری اسلامی که به خشک شدن بخش وسیعی از این دریاچه منجر شده است، شعار دادند.
در این تجمع شعارهایی به زبان ترکی با مضمون «دریاچه ارومیه جان می دهد، مجلس به قتل آن فرمان می دهد» و «آذربایجان بیدار است، دریاچه ارومیه تشنه است» سرداده شد. بر اساس گزارش های منتشر شده، نیروهای انتظامی به جای دفاع از مردم معترض و حیثیت دریاچه ارومیه، در محل حضور پیدا می کنند و به بازداشت چند تن از معترضان می پردازند. البته فرمانده نیروی انتظامی آذربایجان غربی در جریان این تظاهرات از شناسایی و دستگیری اشراری خبر داده است که قصد تخریب اموال عمومی و برهم زدن امنیت مردم را داشته اند.
اما آغاز این اعتراضات در ارومیه و چندین شهر دیگر در شمال غرب ایران به اظهارات تعدادی از کارشناسان مبنی بر خشکی دریاچه ارومیه و بی عملی ستاد احیای دریاچه ارومیه باز می گردد. طی 26 سال گذشته به علت برداشت آب و سدسازی ها و صدور مجوز حفر و بهره برداری چاه عمیق در حوضه آبریز دریاچه ارومیه، عمق آن به بیش از 8 متر کاهش پیدا کرده است. رئیس مرکز آینده پژوهی دریاچه ارومیه در یک گفتگوی رسانه ای نسبت به وضعیت کنونی دریاچه ارومیه، نگرانی خود را ابراز داشته و می گوید: «طی هفته های آینده، جزایر دریاچه ارومیه به سواحل خواهند چسبید.» و این به معنای مرگ دریاچه است.» حجت جباری در توضیح ادعای خود مبنی بر خشکی دریاچه می افزاید: «میزان تبخیر سالانه حدوداً 70 سانتی متر است، و با این روند، اگر سطح تراز دریاچه ارومیه تا پایان مهرماه، 50 سانتی متر کاهش داشته باشد، سطح تراز دریاچه به رقم 1270 خواهد رسید که با این وضعیت، آینده خوبی برای دریاچه ارومیه متصور نیستم.» البته منظور این مقام پژوهشی دریاچه ارومیه، خشکی کامل دریاچه با ورود به فصل پاییز است که او به دلیل معذورات و محذوراتی که داشته است این مسئله را بیان نکرده و سعی نموده موضوع محو دریاچه ارومیه از روی نقشه جغرافیایی را در لفافه بیان نماید. همزمان با اظهارات رئیس مرکز آینده پژوهی دریاچه ارومیه و انتقادات وی به عملکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه، استاندار آذربایجان غربی هم اعلام کرده که ستاد دریاچه ارومیه بهکار خود پایان داده است و مأموریتی برای خود مبنی بر بازگرداندن دریاچه متصور نیست.
و اما رسانه ها در ایران برای کندوکاو چرایی خشکی دریاچه ارومیه در پس تشکیل ستاد احیای این دریاچه و صرف منابع مالی هزاران میلیارد تومان برای نجات دریاچه، به سراغ چندین تن از مدیران ستاد احیای دریاچه ارومیه می روند تا نسبت به گمانه زنی ها در خصوص تعطیلی و توقف فعالیت این ستاد اطمینان حاصل کنند. سرانجام مدیر دفتر برنامه ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه، حاضر به مصاحبه می شود و مسعود تجریشی در یک گفتگوی رسانه ای در واکنش به برخی اخبار منتشرشده درخصوص تعطیلی ستاد احیای دریاچه ارومیه و شکست برنامه های این نهاد دولتی در احیای مهمترین دریاچه آب شور ایران واکنش نشان داده و بیان داشته که هرچند مسئولان استان آذربایجان غربی جواب نامه های محمد مخبر، معاون اول رییس جمهور را هم نمی دهند، ستاد احیای دریاچه ارومیه تعطیل نشده و کماکان به فعالیت خود تداوم می بخشد. تجریشی با رد خبر عدم فعالیت ستاد تحت مدیریتش، توپ را در زمین مسوولان استانی پرتاب می کند و معتقد است مسئولان استانی به دلیل کم اهمیت دانستن وضعیت دریاچه ارومیه، مشکلات را جای دیگری می بینند. او همچنین نسبت به ادامه فعالیت این ستاد در دولت سیزدهم، ابراز امیدواری کرده و گفته که «معاون رئیس جمهور، دستوراتی برای اتمام پروژه هایی در رابطه با بهبود وضعیت دریاچه ارومیه داده است ولی دستگاه های اجرایی درکی از موضوع ندارند.»
اظهارات این مقام احیای دریاچه ارومیه در حالی عنوان می شود که ستاد احیای دریاچه ارومیه از ابتدای تشکیلش یک نهاد دولتی بوده است و عذر این ستاد درخصوص کارشکنی برخی سازمان های دولتی در تهران و همچنین استان ذی نفع یعنی آذربایجان غربی پذیرفتنی است. متأسفانه ستاد احیای دریاچه ارومیه پس از گذشت ۷ سال و خرج 15 هزار میلیارد تومان برای اجرای پروژه های احیای آن، وضعیت دریاچه را به نقطه اول بازگردانده است که عن قریب است این دریاچه به طور کامل از روی نقشه جغرافیایی ایران محو شود. هر روز حجم و وسعت دریاچه ارومیه کمتر و کمتر می شود و مشخص نیست پول های اختصاص داده شده کجا صرف شده که هر سال بر وعده های مسئولان ستاد احیای دریاچه ارومیه و وقت خریدن بر سر موعد احیای دریاچه افزوده می شود. این روزها بر همگان واضح و مبرهن است که دریاچه ارومیه اگر هم در مقاطع زمانی محدودی در آن آب جاری بوده است مدیون نزولات جوی و آب سیلاب بوده که جان گرفته است و نه برنامه های ستاد احیا. مسئولان ستاد احیای دریاچه ارومیه حال که تنور انتقادات از این نهاد دولتی داغ و داغ تر می شود و حساسیت ها حتی کار را به مجلس کشانده است برای فرار از تحقیق و تفحص نمایندگان، بار دیگر وعده می دهند که اتمام فعالیت ستاد، دروغ و کذب است و فعالیت ها و تلاش ها وجود دارد، اما عمق مشکل درک نمی شود و ترتیب اثر داده نمی شود. سوال این است که اگر تلاش های ستاد بیهوده است و حتی نامه معاون رییس جمهور در استان های آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی و کردستان بی پاسخ می ماند، چه لزومی به ادامه فعالیت ستاد و همچنان اختصاص منابع مالی به برنامه های بی حاصل آن وجود دارد؟! چرا مسئولان این نهاد دولتی با اینکه می دانند که هر چه در چنته داشتند رو کردند و کار ستاد احیای دریاچه ارومیه با این کارنامه تمام شده است، همچنان استعفا نمی کنند و در مقابل عمل تحقیق و تفحص مجلس دست پیش را می گیرند که عقب نیفتند و بار دیگر حرف از کمبود اعتبارات مالی و ناهماهنگی در بدنه و رأس دولت به میان می آورند؟! اصلاً چرا باید یک ستاد تخصصی بحران آب که برای احیای دریاچه ارومیه تشکیل گردیده معطل تغییر دولت و جابجایی مدیران و مسئولان رده پایینی باشد و فعالیت آن در شرایطی که دست کم 14 میلیون نفر در کشور در معرض طوفان های نمکی آن هستند راکد بماند؟ به نظر می رسد تشکیل چنین کمیته ها و ستادهایی، لقمه های چرب و نرمی باشد که مدیر دفتر ستاد احیای دریاچه ارومیه می گوید که «با رئیس جمهور و همچنین معاون اول رئیس جمهوری جلساتی را در رابطه با وضعیت دریاچه ارومیه و چند دریاچه و تالاب دیگر برگزار کرده ایم و نتایج خوبی به همراه داشت.»؛ دریاچه ارومیه از اواسط دهه ۱۳۸۰ شروع به خشک شدن کرد و بنا بر آمار بین المللی تا سال ۲۰۱۵ میلادی حدود ۸۰ درصد از مساحت آن خشک شده بود. برنامه عمران سازمان ملل در سال ۱۳۸۴ طرح حفاظت از تالاب های ایران را تصویب کرد. این طرح بین المللیِ هفت ساله با مشارکت سازمان محیط زیست و همراهی وزارتخانه های جهاد کشاورزی، نیرو و کشور، بودجهای معادل ۱۲.۷ میلیون دلار داشت و دریاچه ارومیه بخشی از آن بود. براساس برنامه عمران سازمان ملل متحد، به مقامات جمهوری اسلامی هیچگاه اجازه داده نشد تا دست رد به سینه کارشناسان و متخصصین مستقل و غیر دولتی در حوزه های محیط زیست و منابع آب و توسعه پایدار و اکولوژی بزنند و نیروهای خودی و دولتی و کارشناسان سازگار با طرح ها و پروژه های فاقد مجوز زیست محیطی به کار گرفته شوند. اینکه عنوان می شود وضعیت محیط زیست یک موضوع حاکمیتی و ملی است و با تغییر دولت ها، فعالیت های ستاد احیای دریاچه ارومیه نباید تفاوتی با گذشته داشته باشد، مغلطه ای بیش نیست! در دولت گذشته، ستاد احیای دریاچه ارومیه به بهانه رهاسازی آب به دریاچه، سالانه 8 درصد حقابه بخش کشاورزی آذربایجان غربی را کم کرد، در حالی که مقرر بود میزان آب بخش کشاورزی، متناسب با اجرای طرح های آبیاری تحت فشار، کاهش یابد، و با اینکه چنین تناسب همخوانی نداشت، در عین حال به بهانه های واهی، همین حق آبه دریاچه برای شرب و صنعت، راهی آذربایجان شرقی می شود و در آن زمان، همین ستاد، نگران خشک شدن آب دریاچه و تهدید زندگی 15 هزار نفر در تبریز بود! در حال حاضر ۶۰۰ میلیون متر مکعب آب دو رودخانه زرینه رود و ارس در استان آذربایجان غربی برای مصارف کشاورزی و صنعت به بهانه آب شرب به آذربایجان شرقی انتقال داده می شود. حقابه طبیعت و دریاچه ارومیه در حالی به کشاورزی و صنعت و به نفع رشد جمعیت و احداث شهرک های مسکونی، تنزل داده شده است که استاندار آذربایجان غربی و نماینده مهاباد و ارومیه در مجلس شورای اسلامی تاکنون بارها از تخصیص حقابه دریاچه ارومیه از رودخانه ارس به سایر مصارف انتقاد کرده و خواستار توجه ستاد احیای دریاچه ارومیه و وزارت نیرو به این امر شدند، اما حقابه دریاچه ارومیه از ارس همچنان ناپیدا و نهان است. در دولت فعلی نیز اگر رییس دولت و محمد مخبر، دغدغه زیادی برای حل بحران های محیط زیستی دارند و همواره به این موضوعات واکنش نشان می دهند، پس چرا در لایحه بودجه 1401 بر پروژه های انتقال آب بین حوضه ای و برداشت های جدید آب در حوضه آبریز ارومیه و آذربایجان تأکید گذاشته شده است؟ اگر هم در دولت سیزدهم، جسلهای با حضور اعضای ستاد احیای دریاچه ارومیه و محمد مخبر برگزار شده است و معاون رییس جمهور به وزارت خانه جهادکشاورزی و استانداری هایی که با این موضوع درگیر هستند، دستور داده که برای اتمام پروژهای مربوط به احیای دریاچه همکاری لازم را داشته باشند و در عین حال دیده می شود که نه وزارت جهادکشاورزی همکاری میکند و نه دستگاه های اجرایی که در استان ها موضوع احیای دریاچه ارومیه را کم اهمیت می دانند، نشان از هرج و مرج مدیریتی در حوزه منابع آبی و محیط زیست دارد که در صورت تداوم چنین رویه ای به زودی با خشکی کامل کشور نه از تاک نشانی می ماند و نه از تاکستان!
در پایان لازم به یادآوری است که مسعود تجریشی گفته «تاکنون در مورد پرداخت بودجه و همچنین گزارشاتی که به مسوولان بالادستی ارائه دادیم هیچ سؤالی را بیپاسخ نگذاشته ایم. بسیاری از طرح های ما در حال اتمام است و تنها به بودجه هایی برای پایان دادن احتیاج داریم.» در پاسخ به این اظهارات می توان گفت دریاچه ارومیه در دو سه سال ابتدای تشکیل ستاد، با پرداخت حقابه تا حدودی احیا شد و تراز دریاچه بهبود یافته بود. اما به ناگاه در دولت گذشته و در دوران عیسی کلانتری، رییس وقت سازمان حفاظت محیط زیست، عملکرد ستاد از ریل اصلی خارج شد و به نظر می رسد مافیای آب فضا را مناسب و مهیا دید که به اسم حقابه دریاچه، آب برای فعالیت های عمرانی مانند صنعت و کشاورزی و ساخت و ساز مسکن مصرف گردد. حجم آب دریاچه ارومیه در یک سال 37 درصد کاهش یافته است و تراز دریاچه ارومیه نزدیک به چهار متر از شرایط اکولوژیک پایین تر است. احیای دریاچه ارومیه از بدو تشکیل ستاد نیازمند حضور اکولوژیست ها و متخصصین توسعه پایدار بدون وابستگی دولتی بوده است. اما ستاد به سمتی خزید که به جای علم و خرد و دانش به افراد بالادستی و نسخه پیچی های پولی و مالی بیهوده و عبث بها داد. جنوب دریاچه کاملاً خشک است و ریزگردهای تابستان حاصل بزرگ ترین کانون گرد و غبار سرزمینی در شمال غرب ایران است. دریاچه ارومیه اکنون خشک است و تا پاییز می رود که از نقشه حذف شود و در چنین شرایطی سخن از احیای دریاچه ارومیه صرفاً پول هدر دادن است. باید با حضور کارشناسان و متخصصین مستقل و غیردولتی و به دور از نگاه مافیای آب، سازمان حفاظت محیط زیست به طور قانونی پیگیر تأمین حقابه سالانه دریاچه باشد. تبخیر دریاچه به شدت در حال انجام است و تا پایان مهر دیگر دریاچه ای در کار نخواهد بود. حال که مجلس با طرح تحقیق و تفحص از عملکرد ستاد دریاچه ارومیه موافقت کرده است اشاره شده به چگونگی هزینه کرد اعتبارات ستاد احیای دریاچه ارومیه از اول تا به حال و همچنین دریافتی های مدیران آن مجموعه. رییس فراکسیون محیط زیست مجلس که گرداننده این تحقیق و تفحص است در عین حال خواستار نتیجه صرف ۵۷۰۰ میلیارد تومان برای دریاچه ارومیه شده است. اما بد نیست سمیه رفیعی در نظر داشته باشد که 15 هزار میلیارد تومان خرج شد، ژاپن هم ۱۰ میلیون دلار کمک کرد، اما دریاچه ارومیه آب رفت و 95 درصد آن خشکید!