شنیده ها

اخبار ایران و جهان

شنیده ها

اخبار ایران و جهان


طبقه بندی موضوعی

شنیده ها: "تقریباً همه امپراتوری‌ها با زور ایجاد شده‌اند، اما هیچ یک نمی‌توانند با زور حفظ شوند. قاعده جهانی برای ماندگاری باید زور را به تعهد تبدیل کند. در غیر این صورت، انرژی حاکمان در حفظ سلطه خود به قیمت توانایی آنان در شکل دادن به آینده، که وظیفه نهایی دولتمردی است، تمام خواهد شد. اگر سرکوب جای خود را به اجماع بدهد، امپراتوری‌ها پابرجا باقی خواهند ماند". این بخشی از نظرات "هنری کیسینجر" معمار سیاست خارجی آمریکا در اواخر قرن بیستم درباره نظام‌های سیاسی در کتاب خود به نام "چین" بود.

از زمان زمامداری "دنگ شیائوپینگ" از اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی به این سو، قانونی نانوشته در مورد رابطه میان دولت و ملت چین حکمفرما بود: "شهروندان در سیاست مداخله نکنند، در عوض، مسیر‌های کسب درآمد و برخورداری از رفاه برایشان فراهم می‌شود". 

در چند سال اخیر، اما آمار و ارقام نشان می‌دهند که رعایت این اصل نانوشته برای "شی جین پینگ" رهبر فعلی چین دشوارتر خواهد بود چرا که رشد اقتصادی چین در مقایسه با سال‌های پیش از آن کاهش یافته، معضلات پیرامون املاک در آن کشور گزارش شده و به این عوامل باید تعرفه‌های ترامپ بر کالا‌های وارداتی از چین را نیز افزود.

در سال ۲۰۲۵ میلادی چه چشم اندازی پیش روی اقتصاد چین قرار خواهد داشت؟ چشم انداز روابط چین با روسیه و ایران چگونه خواهد بود؟ آیا چین می‌تواند نیاز‌های اقتصادی و تکنولوژیکی ایران را در غیاب رابطه گرم میان ایران و غرب برآورده سازد؟ آیا ایران می‌تواند مدل توسعه چینی را دنبال کند؟

این پرسش‌ها و پرسش‌های بیش‌تر را با چهار کارشناس مسائل اقتصادی و سیاسی چین، "سومیا بهوومیک" رئیس بخش اقتصاد‌های جهانی و پایداری در مرکز "دیپلماسی اقتصادی جدید" در "بنیاد تحقیقاتی آبزرور" (ORF) مهم‌ترین اندیشکده هندوستان که به سیاستگذاران آن کشور مشاوره ارائه می‌دهد، دکتر "وانگ ین" از جمله "ده چهره برتر اندیشکده‌های چینی در سال ۲۰۱۴" و رئیس انستیتو مطالعات مالی "چونگ یانگ" در دانشگاه رنمین چین، دکتر "چی منگ تان" کارشناس سیاست خارجی و قدرت نرم چین در مدرسه بازرگانی دانشگاه ناتینگهام و "درک سیزرز" کارشناس ارشد در انستیتو "آمریکن اینترپرایز" در میان گذاشتیم.

* بحران در حوزه املاک و مستغلات چین دیده می‌شود به طوری که بسیاری از خانه‌ها خالی مانده‌اند و رکود بر آن بخش حاکم شده است. علت این موضوع چیست و به نظرتان راهکار برای حل این معضل چه خواهد بود؟ 

سومیا بهوومیک: بحران املاک و مستغلات چین ریشه در ترکیبی از ساخت و ساز بیش از حد سوداگرانه و اقدامات نظارتی سخت گیرانه دارد. توسعه دهندگان املاک در چین تحت تأثیر انتظارات شهرنشینی مستمر و افزایش ارزش املاک، درگیر ساخت‌وساز‌های تهاجمی شدند که منجر به عرضه بیش از حد قابل توجه خانه‌های فروخته نشده شد. این وضعیت با کاهش فروش ملک و کاهش قیمت مسکن تشدید شده است، به طوری که گزارش‌ها نشان می‌دهد در ژانویه ۲۰۲۵، میانگین قیمت هر متر مربع املاک موجود بیش از ۷ درصد نسبت به سال قبل در ۱۰۰ شهر برتر چین کاهش یافته است. دولت چین برای رفع این مشکل اقداماتی مانند کاهش نرخ بهره وام مسکن، ایجاد وجوه قابل توجه برای حمایت از مسکن ارزان قیمت و تشویق شرکت‌های دولتی به خرید املاک فروخته نشده را اجرا کرده است. هدف این طرح‌ها تثبیت بازار از طریق افزایش تقاضا و مدیریت مازاد عرضه مسکن است.

وانگ ون: هیچ رسانه چینی یا اقتصاددانان جریان اصلی اصطلاح "بحران املاک و مستغلات چین" را نپذیرفته است. به‌طور دقیق‌تر، بازار املاک و مستغلات چین در "دوره تعدیل عمیق" قرار دارد. از زمانی که چین اصلاحات تجاری سازی مسکن را در سال ۱۹۹۸ به طور کامل اجرا کرد، املاک و مستغلات به تدریج به مهم‌ترین پشتیبان رشد اقتصادی چین و نیروی محرکه عظیمی برای شهرنشینی و نوسازی تبدیل شد. ارزش افزوده املاک و مستغلات تا سال ۲۰۲۰ میلادی ۸.۳ درصد از تولید ناخالص داخلی چین را تشکیل می‌داد. قیمت مسکن در شهر‌های ردیف اول چین به استاندارد‌های نیویورک و لندن رسیده و حباب املاک و مستغلات در بسیاری از نقاط کاملا جدی است. این به وضوح برای چین که در یک کشور در حال توسعه است چیز خوبی نیست.

بنابراین، دولت چین چندین دور تعدیل املاک و مستغلات را انجام داد. نسبت ارزش افزوده املاک و مستغلات به تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۲۴ به ۶.۳ درصد کاهش یافته است. حجم کل فروش املاک و مستغلات در سال ۲۰۲۴ و قیمت مسکن در اکثر شهر‌ها به سطح سال ۲۰۱۵ کاهش یافته است. به نظر من این یک تعدیل سالم و خوش خیم برای جلوگیری از تکرار اشتباهات بحران‌های املاک کشور‌های دیگر در چین است. عدم درک رسانه‌های غربی از املاک و مستغلات چین و استفاده مکرر از اصطلاح "بحران" برای توصیف آن در واقع کوته فکرانه است.

اکثر مؤسسات برای سال ۲۰۲۵ میلادی نگرش خوش بینانه محتاطانه‌ای نسبت به توسعه آینده بازار املاک و مستغلات چین دارند. اجازه دهید رازی را به شما بگویم، من قصد دارم در سال ۲۰۲۵ خانه بزرگتری برای والدینم بخرم. نکته دوم آن که شهرنشینی در چین هنوز ادامه دارد. ۲۰۰ میلیون چینی در یک دهه آینده کماکان از روستا‌ها برای زندگی در شهر‌ها و شهرک‌ها نقل مکان خواهند کرد. نکته سوم آن که فضای مالی فعلی نیز رو به بهبود است و معیار‌های ارائه وام مسکن نیز نسبتاً آسان است. اگر خانه‌هایی در مکان‌های خوب در شهر‌های بزرگ چین وجود داشته باشند، هنوز ارزش سرمایه‌گذاری را دارند.

چی منگ تان: بازار املاک و مستغلات چین سال‌ها به دلیل خرید‌های سفته بازانه رونق داشت. این وضعیت بیش‌تر به این واقعیت مربوط می‌شد که چین در دو دهه گذشته رشد اقتصادی بی سابقه‌ای را تجربه کرد و قیمت ملک برای سالیان متمادی افزایش یافت.

توسعه‌دهندگان املاک قصد داشتند بر روی این رونق سرمایه‌گذاری کنند و از موسسات مالی چینی برای تامین مالی پروژه‌های مسکن وام دریافت کردند. با این وجود، دولت چین از آگوست ۲۰۲۰ میلادی شرایط ارائه وام را سخت گیرانه‌تر ساخت و دستور داد که بدهی‌های شرکت‌ها نباید از آستانه خاصی تجاوز کند. با کاهش اعتبارات، توسعه دهندگان دیگر قادر به تامین مالی سرمایه گذاری‌های مسکن خود نبودند و رونق مسکن سقوط کرد. بدین ترتیب، بسیاری از پروژه‌های مسکن رها شدند و بسیاری از چینی‌ها با پروژه‌های مسکونی نیمه ساخته شده مواجه شده‌اند.

دولت چین احتمالاً می‌تواند با ارائه حمایت مالی از توسعه‌دهندگان برای تکمیل پروژه‌های مسکن و افزایش تقاضا با کاهش نرخ بهره برای وام‌های مسکن و با ارائه یارانه یا کاهش مالیات برای صاحبان خانه اول وضعیت را اصلاح کند. با این وجود، از آنجایی که بدهی‌های دولت، به ویژه دولت‌های محلی بالاست و دولت مرکزی با احتمال تشدید جنگ تجاری مواجه است و در عین حال تقاضای داخلی را از طریق بسته‌های محرک اقتصادی بزرگ تقویت می‌کند، چین ممکن است فاقد منابعی برای رسیدگی مستقیم به بحران مسکن باشد.

درک سیزرز: علت رکود املاک و مستغلات، گسترش وحشیانه املاک و مستغلات است که پیش از آن رخ داده است. پول از سال ۲۰۰۹ به صورت ناپایدار به حوزه املاک ریخته شد. انقباض اجتناب ناپذیر بود. راه حل این وضعیت گذر زمان است، دارایی اضافی باید از بازار خارج شود. این فرآیند احتمالا دو سال دیگر به طول خواهد انجامید. 

 

سومیا بهوومیک  

سومیا بهوومیک

بیشتر بخوانید:  شدت گرفتن سرمایه‌گذاری چین در افغانستان در خلاء آمریکا/ از افتتاح رستوران چینی در کابل تا حذف تعرفه کالا‌های افغانستانی از سوی پکن


* گزارش‌ها نشان می‌دهند چینی‌ها برای جلوگیری از کاهش ارزش سرمایه شان به خرید طلا روی آورده‌اند. پیامد این موضوع برای یوان چه خواهد بود؟ آیا این نشانه‌ای از شکاف اعتماد بین دولت و مردم چین است؟ 

سومیا بهوومیک: افزایش خرید طلا توسط شهروندان چینی نشان دهنده نگرانی‌ها در مورد ثبات اقتصادی داخلی، به ویژه در بازار‌های املاک و مستغلات و سهام است. این رفتار نشان دهنده ترجیح دارایی‌هایی است که به عنوان پناهگاه‌های امن تلقی می‌شوند، که نشان دهنده شکاف اعتماد بالقوه بین مردم و سیاست‌های اقتصادی دولت است. در حالی که خرید‌های انفرادی طلا تأثیر مستقیم محدودی بر ارزش یوان دارد، تغییر گسترده از دارایی‌های مالی داخلی به طلا می‌تواند نشان دهنده کاهش اعتماد به این ارز باشد و به طور بالقوه منجر به خروج سرمایه و فشار‌های کاهش ارزش یوان شود.

وانگ ون: من نمی‌دانم به کدام گزارش اشاره می‌کنید. توصیه می‌کنم نگاهی به آخرین داده‌های انجمن طلای چین بیندازید. مصرف طلای چین در سال ۲۰۲۴ به ۹۸۵.۳۱ تن (معادل تقریباً ۱۰۰ میلیارد دلار آمریکا) رسید که نسبت به سال ۲۰۲۳ میلادی ۹.۵۸ درصد کاهش داشت. در این میان، ۵۳۲.۰۲ تن جواهرات طلا نسبت به مدت زمان مشابه سال قبل ۲۴.۶۹ درصد کاهش داشته است. از سوی دیگر، مصرف شمش و سکه طلا ۳۷۳.۱۳ تن بوده که نسبت به مدت مشابه سال قبل ۲۴.۵۴ درصد افزایش داشته است.

در چین افزایش خرید طلا به عنوان یک ویژگی سرمایه گذاری را نمی‌توان به رابطه بین دولت و مردم نسبت داد، بلکه عمدتاً ناشی از تلاطم و تشدید درگیری‌ها در شرایط بین المللی است. قیمت بین‌المللی طلا در سال ۲۰۲۴ میلادی به بالاترین حد تاریخی یعنی ۴۰ برابر رسید و ویژگی‌های محافظتی و حفاظتی طلا را برجسته ساخت. در حال حاضر قیمت بین المللی طلا حدود ۲۸۰۰ دلار آمریکا به ازای هر اونس است. قیمت طلا در یک دهه آینده ممکن است در محدوده ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ دلار به ازای هر اونس باشد. نه تنها در چین، بلکه در اکثر کشور‌های جهان نیز تمایل به سرمایه گذاری بر روی طلا در حال افزایش است.

چی منگ تان: بله، مردم معمولاً زمانی به طلا روی می‌آورند که اقدامات دولت کم‌تر از انتظارات سرمایه گذاران باشد. اعتماد سرمایه گذاران به چین برای مدتی پایین بوده است و بخشی از آن به واکنش کند دولت چین در ارائه بسته محرک به اندازه کافی بزرگ برای اقتصاد مربوط می‌شود. یوآن احتمالا ضعیف‌تر خواهد شد، زیرا مردم طلا را خریداری می‌کنند که بر اساس دلار آمریکا است، که احتمالاً بر یوان برای تضعیف فشار خواهد آورد. با این وجود، این احتمالاً یک اثر کوتاه مدت است.

انباشت طلا در بلندمدت ممکن است به نفع چین باشد. چین ذخایر طلای قابل توجهی دارد و به طور بالقوه می‌تواند طلای خود را برای تقویت یوان در طول زمان بفروشد. این بدان معناست که چین آماده است تا در طول زمان حملات علیه ارز خود را تحمل کند و این احتمالاً اعتماد سرمایه گذاران را نسبت به حکومت و سیاستگذاری‌های آن بهبود می‌بخشد.

درک سیزرز: دولت چین به طور کامل مایل به مصادره اموال است. از آنجایی که ثروت عمدتا به صورت الکترونیکی نگهداری می‌شود و بنابراین به راحتی قابل مصادره شدن است، افراد عادی می‌خواهند به دارایی‌های سنتی مانند طلا تغییر جهت دهند تا به نحوه حفظ دارایی شان تنوع بخشند. اگرچه برای برخی خانوار‌ها مهم است، اما این یک عامل جزئی برای یوان است.

* آیا به نظرتان در سال ۲۰۲۵ چشم اندازی برای بروز شورش و ناآرامی در چین به دلایل اقتصادی وجود دارد؟ در سال ۲۰۲۴ شاهد افزایش نرخ ارتکاب جرایم در چین بودیم. 

سومیا بهوومیک: ناآرامی‌های اقتصادی در چین تا سال ۲۰۲۵ امکان پذیر است، به خصوص اگر چالش‌های فعلی مانند رکود املاک، افزایش بدهی دولت محلی و بیکاری جوانان ادامه داشته باشد. افزایش نرخ جرم و جنایت که در سال ۲۰۲۴ مشاهده شد می‌تواند نشانه‌ای از فشار‌های اجتماعی گسترده‌تر مرتبط با مشکلات اقتصادی باشد. اگر شرایط اقتصادی بهبود نیابد، نارضایتی عمومی ممکن است افزایش یابد و به طور بالقوه منجر به ناآرامی شود. میزان توانایی دولت چین برای اجرای اصلاحات اقتصادی موثر و سیاستگذاری‌های اجتماعی در کاهش این خطرات بسیار مهم خواهد بود.

وانگ ون: ادعای آشفتگی اقتصادی چین دست کم ۷۵ سال است که در رسانه‌های غربی دست به دست می‌شود. در دو تا سه سال گذشته، محبوب‌ترین ارزیابی آنان از اقتصاد چین کاربرد اصطلاح "نقطه اوج" بوده است. با این وجود، نرخ رشد اقتصادی چین در سال ۲۰۲۴ میلادی ۵ درصد بود، بیش از دو برابر ایالات متحده و بیش از سه برابر اتحادیه اروپا، و هنوز هم یکی از سریع‌ترین رشد‌های اقتصادی بزرگ در جهان است. بدیهی است که پیش بینی رسانه‌های غربی درباره میزان ثبات اقتصادی چین بار دیگر اشتباه است.

موضوع افزایش نرخ جرم و جنایت در چین نشان می‌دهد که ممکن است پیش‌تر به چین سفر نکرده باشید. در صورت داشتن فرصت، برای شما دعوت نامه ارسال می‌کنم تا سفر به امن‌ترین کشور جهان را تجربه کنید. تعداد پرونده‌های جنایی در چین در سال ۲۰۲۴ به پایین‌ترین سطح خود در قرن بیست و یکم رسید. چین یکی از سخت‌گیرانه‌ترین کشور‌های جهان برای کنترل اسلحه است. در ایالات متحده سالانه بیش از ۴۰۰۰۰ نفر بر اثر شلیک گلوله جان خود را از دست می‌دهند، اما در چین، تقریباً هرگز نشنیده‌اید که حادثه تیراندازی رخ دهد. همه داده‌ها نشان می‌دهند که چین یکی از کشور‌هایی است که کم‌ترین میزان قتل موارد جنایی مرتبط با اسلحه را در جهان دارد.

چی منگ تان: اعتراضاتی وجود دارد که هر از چند گاهی رخ می‌دهند. با این وجود، من تردید دارم که این وضعیت به ناآرامی در مقیاسی بزرگ تبدیل شود. چین سرمایه گذاری زیادی بر روی دستگاه‌های امنیتی خود انجام داده و در استفاده از فناوری‌های نظارتی بسیار ماهر است. با در اختیار داشتن چنین ابزارهایی، بعید به نظر می‌رسد که ناآرامی اجتماعی بزرگ در آن کشور رخ دهد. 

درک سیزرز: برخی نارضایتی‌های اجتماعی وجود دارد که متأسفانه در مواردی منجر به خشونت می‌شود، اما من شدیدا تردید دارم که در سال ۲۰۲۵ ناآرامی‌های اقتصادی جدی در چین رخ دهد.

* توان بریکس با رهبری چین در مقابله با نهاد‌های اقتصادی غرب را تا چه اندازه موثر و ممکن می‌دانید؟ آیا چین و روسیه و شرکایشان واقعا می‌توانند نظم نوین جهانی را برقرار سازند و بدیلی جدی برای نظم فعلی ارائه دهند؟ 

سومیا بهوومیک: کشور‌های عضو بریکس، به ویژه چین و روسیه، تمایل خود را به منظور ارائه جایگزینی برای نهاد‌های اقتصادی تحت سلطه غرب ابراز کرده‌اند. ابتکارعمل‌هایی مانند بانک توسعه جدید و تلاش برای انجام تجارت با ارز‌های محلی گام‌هایی در راستای دستیابی به این هدف هستند. با این وجود، نابرابری‌های اقتصادی داخلی، نظام‌های سیاسی متفاوت و منافع استراتژیک متفاوت در میان اعضای بریکس چالش‌های مهمی را ایجاد می‌کنند. در حالی که این کشور‌ها می‌توانند چشم انداز اقتصاد جهانی را تحت تأثیر قرار دهند، ایجاد یک نظم جهانی کاملاً جدید به عنوان بدیلی جدی برای نظام فعلی یک تلاش پیچیده و طولانی مدت باقی مانده است.

وانگ ون: هیچ متن رسمی بریکس به "مقابله با غرب" اشاره نشده است. هم چنین، در هیچ متن بریکس پیشنهادی برای بدیل غرب بودن مطرح نشده است. روابط بین کشور‌های عضو بریکس از نوع رابطه بین رهبران و پیروان نیست، بلکه رابطه‌ای مبتنی بر برابری، سود متقابل، احترام متقابل، همکاری برد - برد و گشودگی و فراگیری است. اجماع کشور‌های بریکس به جای سرنگونی انقلابی نظام بین‌الملل کنونی، اصلاح نظام اقتصادی، تجاری و مالی بین‌المللی ناعادلانه کنونی است. این دقیقاً دلیل اصلی افزایش تعداد کشور‌های عضو بریکس در سالیان اخیر بوده است.

اجازه دهید چند خبر را به شما بگویم: سازمان بریکس در آگوست ۲۰۲۳ میلادی تصمیم گرفت تا عضویت خود را با پذیرش اعضای تازه گسترش دهد. عربستان سعودی، مصر، امارات متحده عربی، آرژانتین، ایران و اتیوپی از اول ژانویه ۲۰۲۴ به عضویت کامل بریکس درآمدند. سپس "خاویر میلئی" رئیس جمهور آرژانتین اعلام کرد که آن کشور فعلاً به بریکس نخواهد پیوست. پس از آن، چندین کشور برای پیوستن به بریکس درخواست ارائه دادند. بلاروس، بولیوی، قزاقستان، تایلند، کوبا، اوگاندا، مالزی و ازبکستان در ژانویه ۲۰۲۵ به کشور‌های شریک بریکس تبدیل شدند و اندونزی نیز عضو رسمی آن شد.

چی منگ تان: بخش بسیار بزرگی از تجارت جهانی با دلار آمریکا انجام می‌شود و این چالش بزرگی را برای بریکس به عنوان یک رقیب قابل دوام برای موسسات مالی غربی مانند صندوق بین المللی پول و بانک جهانی ایجاد می‌کند.

اگر ایالات متحده به نحوی فعالیت‌های بریکس را به مثابه یک تهدید قلمداد کند به عنوان یک ابر قدرت به راحتی می‌تواند سوئیفت را هدایت کند، سازمانی که سیگنال می‌دهد تراکنش‌های مبتنی بر دلار آمریکا در حال انجام است و تسویه حساب‌های دلاری را در سراسر جهان انجام می‌دهد.

البته، بریکس می‌تواند دلار را کنار بگذارد و ارز تجاری دیگری را انتخاب کند، اما از آنجایی که این امر احتمالاً دلار را به عنوان ارز غالب تجاری تضعیف می‌کند و به منافع اقتصادی ایالات متحده آسیب خواهد رساند، ایالات متحده بر آن خواهد داشت تا اقداماتی را انجام دهد. برای مثال، ترامپ اشاره کرده که اگر کشور‌های عضو بریکس دلار را به عنوان ارز تجاری کنار بگذارند تعرفه‌هایی تا ۱۰۰ درصد را بر کالا‌های وارداتی از کشور‌های عضو آن سازمان اعمال خواهد کرد. با توجه به این عوامل بعید به نظر می‌رسد که بریکس در کوتاه مدت به عنوان یک بدیل مناسب برای موسسات مالی ایالات متحده یا غرب ظاهر شود.

درک سیزرز: بریکس یک گروه جعلی است که اشتراکات اندکی میان اعضای آن وجود دارد و برای برخی کشور‌های عضو آن مانند هند و چین، دلایلی برای تضاد آشکار منافع وود دارد. بریکس مطلقا نمی‌تواند بدیلی برای نظم جهانی ارائه دهد. البته این بدان معنا نیست که نظم فعلی مطمئناً زنده باقی خواهد ماند.

* مبادله کشور‌ها با یوان چین و ارز‌های محلی تا چه اندازه می‌تواند دلار را تضعیف کند؟ آیا در چشم انداز، تضعیف دلار یا جایگزینی آن با ارز‌های دیگر را می‌بینید؟ 

سومیا بهوومیک: تلاش برای انجام تجارت با استفاده از یوان چین و ارز‌های محلی با هدف کاهش وابستگی به دلار آمریکا است. در حالی که چنین رویه‌هایی می‌توانند تسلط دلار را به تدریج کاهش دهند، نقش تثبیت‌شده دلار به‌عنوان ارز ذخیره اولیه جهان، که توسط بازار‌های مالی عمیق و اعتماد جهانی حمایت می‌شود، تضعیف یا مواجهه با بدیلی قابل توجه در کوتاه‌مدت را بعید می‌سازد. یک تغییر اساسی مستلزم پذیرش گسترده بین المللی ارز‌های جایگزین است که با موانع اقتصادی و ژئوپولیتیکی متعددی مواجه است.

وانگ ون: "دلارزدایی" به یک اصطلاح رایج در بازار مالی بین‌المللی کنونی تبدیل شده است. در مقایسه با بیش از ۲۰ سال پیش، نسبت دلار آمریکا به عنوان ذخیره بین المللی و پرداخت بین المللی در حال کاهش است. تا پایان سه ماهه سوم سال ۲۰۲۴، سهم دلار آمریکا در ذخایر ارزی جهانی به ۵۷.۴ درصد کاهش یافته، که پایین‌ترین سطح در ۳۰ سال گذشته است. در سالیان اخیر تبدیل دلار به مثابه یک سلاح از سوی آمریکا و سیاستگذاری‌های آمریکا در مورد کاربرد دلار، دلایل مهمی برای ترویج دلارزدایی در کشور‌های مختلف بوده‌اند.
با این وجود، باید گفت که در آینده‌ای قابل پیش بینی جایگاه دلار آمریکا به عنوان مهمترین ارز بین المللی تزلزل ناپذیر باقی می‌ماند. روند بین المللی سازی یورو، یوان، پوند، و ین هنوز راهی بسار طولانی در پیش خواهند داشت. با این وجود، من پیش بینی می‌کنم که یوان چین تا سال ۲۰۳۰ تنها پس از دلار آمریکا و یورو به سومین ارز بزرگ جهان تبدیل شود.

چی منگ تان: از آنجایی که بخش عمده مبادلات تجاری به دلار آمریکا انجام می‌شود، بسیاری از شرکت‌ها و کشور‌ها بخش بزرگی از ذخایر خود را به دلار آمریکا نگهداری می‌کنند. تغییر جهت به سوی ارزی دیگر زمان بَر خواهد بود و این واقعیت که منابع مهمی مانند نفت و طلا به دلار آمریکا هستند بدان معناست که در اختیار نداشتن ذخایر کافی به دلار، امکان دستیابی به چنین منابعی را به خطر می‌اندازد و کشوری که خواستار دستیابی به آن منابع است را در معرض خطر اقتصادی قرار می‌دهد.

چین مایل است تا آنجا که می‌تواند خود را از دلار آمریکا دور کند. با این وجود، اگر ایالات متحده چین را تحریم کند، آمریکا خواهد توانست به راحتی چین را با استفاده از سوئیفت تخت فشار قرار داده و مسیر تجارت مبتنی بر دلار را برای آن کشور مسدود کند. این وضعیت چین را در تنگنای اقتصادی بزرگی قرار خواهد داد.

 از آنجایی که بخش عمده مبادلات چین به دلار آمریکا است، تغییر جهت چین در استفاده از یوان به جای دلار به عنوان ارز تجاری کماکان یک چالش بزرگ است. بنابراین، من پیش‌بینی نمی‌کنم که دلار به این زودی‌ها با ارز تجاری دیگری جایگزین شود. این امر به ویژه با زمامداری فردی، چون ترامپ در آمریکا که موضع تندی در قبال چین دارد، صدق می‌کند.

درک سیزرز: یوان عملاً به دلار وابسته است. دولت چین در واقع از دلار حمایت می‌کند تا ثبات پولی خود چین را حفظ کند. یوان جایگزین واقعی نیست. اگر هم جایگاه مسلط دلار به مرور زمان تضعیف شود، این به دلیل انتخاب‌های ایالات متحده در سیاستگذ اری‌های خود خواهد بود. من در چشم انداز هیچ بدیلی برای دلار نمی‌بینم.

اقتصاد چین

* چشم انداز اقتصادی چین در سال ۲۰۲۵ را چگونه می‌بینید؟ آیا رشد چین به قدری کاهش می‌یابد که دیگر توان رقابت با آمریکا را نداشته باشد؟

سومیا بهوومیک: رشد اقتصادی چین از سال ۲۰۲۵ میلادی تحت تأثیر عواملی مانند پیری جمعیت، افزایش سطح بدهی و تعدیل‌های ساختاری در اقتصاد این کشور نشانه‌هایی از کاهش را نشان داده است. علیرغم این چالش ها، چین کماکان به سرمایه گذاری هنگفت در نوآوری، فناوری و صنایع پایدار ادامه می‌دهد و هدف آن گذار به یک مدل رشد متعادل‌تر و با کیفیت بالا است. در حالی که نرخ رشد ممکن است تعدیل شود، مقیاس اقتصادی قابل توجه و پیشرفت‌های چین در بخش‌های کلیدی، به‌ویژه در هوش مصنوعی و فناوری‌های سبز، تضمین می‌کند که این کشور رقیب سرسختی برای ایالات متحده باقی می‌ماند.

ظهور اخیر شرکت‌های چینی مبتنی بر هوش مصنوعی، مانند DeepSeek، بر ظرفیت چین برای نوآوری و به چالش کشیدن رهبری ایالات متحده در عرصه فناوری تاکید می‌کند. بنابراین، اگرچه رشد اقتصادی چین ممکن است در ادامه مسیر کُند شود، با این وجود، سرمایه گذاری‌های استراتژیک و ابتکارعمل‌های سیاسی چین احتمالا مزیت رقابتی ان کشور را در صحنه بین المللی حفظ خواهد کرد.

وانگ ون: در چین، هم اقتصاددانان و هم مردم عادی نگرش محتاطانه‌ای نسبت به چشم انداز اقتصادی سال ۲۰۲۵ دارند. در سال ۲۰۲۴، تولید ناخالص داخلی چین ۵ درصد رشد کرد و به ۱۹ تریلیون دلار رسید، بیش از کل تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا، بیش از چهار برابر تولید ناخالص داخلی ژاپن، و به ۶۶ درصد تولید ناخالص داخلی ایالات متحده رسید. انتظار می‌رود اقتصاد چین تا سال ۲۰۲۵ نرخ رشدی حدود ۵ درصد را حفظ کند.

در مقایسه با میانگین نرخ رشد اقتصادی چین به میزان ۹.۵ درصد در دهه ۲۰۰۰ و ۷ درصد در دهه ۲۰۱۰، نرخ رشد فعلی ۵ درصد ممکن است کاهشی به نظر برسد، اما عمدتاً به دلیل افزایش حجم کل است. افزایش ۵ درصدی اقتصاد چین تا سال ۲۰۲۴ معادل کل میزان آن در سال ۱۹۹۶ است. طبق برنامه چین تا سال ۲۰۳۵، چین از ۳۵ تریلیون دلار فراتر خواهد رفت و احتمالاً با پشت سر گذاشتن آمریکا به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل خواهد شد.

چی منگ تان: سه منطقه تجارت آزاد چین از حمایت دولت آن کشور برخوردار هستند و ممکن است بتوانند رشدی را که امروز در چین شاهد آن هستیم حفظ کنند. با این وجود، تصویر کلی برای مناطق دیگر که ممکن است بخش بزرگی از جمعیت شاغل چین را به کار گیرند، چندان خوشایند نیست.

به عبارت دیگر، چین ممکن است در حال تجربه رشد باشد، اما این رشد توسط گروه کوچکی از شرکت‌های مبتنی بر فناوری هدایت می‌شود. این رشد بازتابی از اقتصاد کلی چین نیست. بسیاری از شرکت‌ها به غیر از شرکت‌های فعال در حوزه فناوری در این رشد مشارکتی ندارند.

درک سیزرز: رشد چین در سال ۲۰۲۵ کاهش بیشتری خواهد داشت و به سمت رکود پیش می‌رود. چین از منظر اقتصاد معقول و متعارف و حجم ثروت فردی نمی‌تواند از ایالات متحده پیشی بگیرد. با این وجود، چین ظرفیت رقابت بسیار موفقی را در تولید از خود نشان داده و ممکن است بتواند در فناوری پیشرفته رقابت کند.

* در پایان بازی و رقابت میان چین و آمریکا کدام یک را پیروز قلمداد می‌کنید؟ آیا این بار نیز همانند جنگ سرد آمریکا پیروز خواهد شد؟

سومیا بهوومیک: رقابت بین چین و ایالات متحده چند وجهی است و ابعاد اقتصادی، تکنولوژیکی و ژئوپولیتیکی را در بر می‌گیرد. برخلاف نتیجه دوگانه جنگ سرد، این رقابت پیچیده‌تر و وابسته به یکدیگر است. هر دو کشور دارای نقاط قوت منحصر‌به‌فرد هستند و با چالش‌های متمایز مواجه می‌باشند. بعید است که نتیجه یک "برنده" مشخص را به همراه داشته باشد، اما در عوض شامل تعادل پویا از همکاری و رقابت خواهد بود. برای مثال، علیرغم آن که ایالات متحده رهبری در بخش‌های خاص فناوری را حفظ می‌کند، پیشرفت‌های سریع چین در زمینه‌هایی مانند هوش مصنوعی و انرژی‌های تجدید پذیر در حال تغییر شکل چشم انداز جهانی است. ماهیت در حال تحول این رابطه نشان می‌دهد که هر دو کشور به اعمال نفوذ قابل توجهی ادامه خواهند داد و برنده بر اساس میزان تأثیرگذاری هر یک از پیچیدگی‌های این وابستگی متقابل تعیین می‌شود.

وانگ ون: در طراحی تصمیم گیری چین، رقابت بین چین و ایالات متحده به عنوان یک برنامه استراتژیک برای توسعه ملی در نظر گرفته نمی‌شود. توسعه چین با هدف شکست دادن ایالات متحده نیست. در واقع، توسعه چین با هدف پاسخگویی به تقاضای فزاینده برای زندگی بهتر در شهروندان چینی در داخل سرزمین چین است. ۱.۴ میلیارد چینی همگی امیدوارند که زندگی بهتر، خانه بزرگتر و خدمات بهتر داشته باشند. اگر این نیاز‌ها برآورده شود، طبیعتا چین بهتر توسعه خواهد یافت.

در طول ۲۰ سال گذشته، من بیش از ۳۰ بار به ایالات متحده سفر کرده‌ام. من به بیش از ۱۰ ایالت در آن کشور سفر کرده‌ام. از منظر شخصی، منابع طبیعی و تحصیلات دانشگاهی در ایالات متحده به طور کلی بهتر از چین است، اما از نظر ساخت و ساز زیرساخت، سطح امنیت شهری و راحتی زندگی، چین به مراتب برتر از ایالات متحده است. اگر زندگی شهری آمریکا در آینده راحت‌تر و امن‌تر شود، چینی‌ها بسیار مایل به یادگیری از ایالات متحده خواهند بود.

چی منگ تان: پویایی بین اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده به شدت متفاوت از پویایی بین چین و ایلات متحده است. ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی تا حد زیادی در یک تضاد ایدئولوژیک بین دموکراسی و سرمایه داری در مقابل توتالیتاریسم و کمونیسم قرار داشتند.

با این وجود، درگیری آمریکا و چین متفاوت است. نخست آن که چین علاقه‌ای به صدور ایدئولوژی کمونیستی برخلاف اتحاد جماهیر شوروی ندارد و نظام اقتصادی چین آمیخته‌ای از سرمایه داری و برنامه ریزی اجتماعی است و اصلاً کمونیسم نیست. آن چه که جنگ تجاری آمریکا و چین را پیچیده می‌سازد آن است که چین و ایالات متحده بی اعتمادی زیادی نسبت به یکدیگر دارند و نسبت به هم مشکوک هستند، با این وجود، اقتصاد‌های به شدت یکپارچه و ادغام شده دو کشور به معنای درجه بالایی از وابستگی متقابل بین هر دو ابرقدرت اقتصادی است.

نگرانی من آن است که ترامپ در تلاش برای درست کردن اوضاع با چین، ناگزیر ممکن است به پای خود شلیک کند و منافع اقتصادی و مصرف‌کننده آمریکا را در این روند تضعیف نماید. ممکن است هیچ برنده آشکاری از این درگیری ظاهر نشود.

درک سیزرز: چین نمی‌تواند در رقابت با آمریکا پیروز شود. چین خیلی فقیر، خیلی بدهکار، خیلی انعطاف ناپذیر، و خیلی سریع پیر می‌شود. با این وجود، ایالات متحده نیز مشکلاتی دارد که از عدم تعهد به رهبری جهانی شروع می‌شود. رشد چین تقریباً به پایان رسیده است، اما ممکن است رشد ایالات متحده سقوط کند.


بیشتر بخوانید:  ماجرای ممانعت چینی‌ها از ورود کارگران ایرانی به معدن طلای مزرعه شادی چیست؟ 


* تاثیر تعرفه‌های ترامپ بر اقتصاد چین چه خواهد بود و چین چه کاری می‌تواند برای مقابله با آن انجام دهد؟ آیا چین توان مقابله با پیامد‌های آن را خواهد داشت؟ 

سومیا بهوومیک: اعمال مجدد تعرفه‌ها توسط دولت ترامپ چالش‌های مهمی را برای بخش‌های صادرات محور چین ایجاد می‌کند. این تعرفه‌ها هزینه کالا‌های چینی را در بازار ایالات متحده افزایش داده و به طور بالقوه تقاضا را کاهش می‌دهد و صنعت تولید چین را تحت تاثیر قرار خواهد داد. در پاسخ به تعرفه‌های ترامپ، چین می‌تواند چندین استراتژی را برای کاهش این تاثیرات به اجرا درآورد. روابط تجاری با سایر کشور‌ها می‌تواند وابستگی به بازار ایالات متحده را کاهش دهد. افزایش مصرف داخلی از طریق سیاست‌هایی که درآمد و مخارج خانوار‌ها را افزایش می‌دهد، می‌تواند کاهش تقاضای صادرات را جبران کند. علاوه بر این، ارتقاء زنجیره ارزش با تمرکز بر صنایع با فناوری پیشرفته و ارزش افزوده می‌تواند محصولات چینی را در سطح جهانی رقابتی‌تر کند. سرمایه گذاری در نوآوری و کاهش وابستگی به فناوری‌های خارجی نیز می‌تواند تاب آوری اقتصادی چین را تقویت کند.

وانگ ون: ترامپ از سال ۲۰۱۸ جنگ تجاری را علیه چین به راه انداخته و تعرفه‌های بالایی بر کالا‌های چینی اعمال کرده است. میانگین سطح تعرفه‌های تجاری بین چین و ایالات متحده در حدود ۱۹ درصد باقی مانده است. در طول هفت سال گذشته، تاجران خارجی چینی با سیاست‌های تعرفه‌ای بالای ایالات متحده سازگار شده‌اند. مهم‌تر از آن این که سیاست تعرفه‌های بالای ایالات متحده نه کل حجم تجارت دوجانبه بین چین و ایالات متحده را کاهش داده و نه مازاد تجاری چین با ایالات متحده را کاهش داده است، امری که نشان می‌دهد جنگ تجاری آغاز شده توسط ترامپ شکست خورده است.

در تاریخ یکم فوریه سال جاری میلادی ترامپ تعرفه اضافی ۱۰ درصدی را بر کالا‌های چینی اعلام کرد. صادقانه بگویم، این موضوع جدای از واکنش سخنگویان وزارت امور خارجه و وزارت بازرگانی چین، واکنش اجتماعی زیادی در چین ایجاد نکرده است. این به طور کامل نشان دهنده آرامش خاطر و اعتماد مردم چین نسبت به غیر تاثیر گذار بودن سیاست تعرفه‌ای ترامپ است. افزایش ۱۰ درصدی تعرفه معادل ۱۵ میلیارد دلار است که نسبت بسیار کمی برای کل تجارت خارجی ۶ تریلیون دلاری چین محسوب می‌شود. ما معتقدیم که چین راه‌های زیادی برای مقابله با تعرفه‌های ترامپ دارد. نتیجه نهایی یک چیز است و آن شکست دوباره سیاست تعرفه ترامپ در این دوره از ریاست جمهوری او خواهد بود.

چی منگ تان: زمانی که واشنگتن اولین جنگ تجاری خود را علیه پکن در اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ آغاز کرد، چین احتمالا غافلگیر شد. با این وجود، پکن احتمالاً پس از تجربه جنگ تجاری در دوران ترامپ و بایدن برای دومین دوره ریاست جمهوری ترامپ آماده است. پکن اقداماتی را برای کاهش وابستگی خود به آمریکا انجام داده است. چین این کار را با مشارکت فزاینده در تجارت با آسه آن (انجمن کشور‌های جنوب شرق آسیا)، شورای همکاری خلیج فارس (شورای همکاری خلیج فارس) و آمریکای لاتین انجام می‌دهد.

با این وجود، از آنجایی که ایالات متحده بزرگترین اقتصاد جهان با قدرت خرید بالا است، چین ممکن است جدا شدن از ایالات متحده را بسیار چالش برانگیز بداند. جدای از تجارت، دلیل دیگری که چرا چین هنوز به تعامل با آمریکا ادامه می‌دهد مسئله فناوری است. بسیاری از پیشرفته‌ترین فناوری‌های جهان از دل آمریکا ظهور کرده‌اند و چین اگر بخواهد از ایالات متحده جدا شود، فرصت دستیابی به فناوری را از دست می‌دهد.

درک سیزرز: کاملاً مشخص نیست که مجموعه نهایی تعرفه‌های آمریکا بر چین چگونه خواهد بود. اگر میزان تعرفه شدید و در حد ۶۰ درصد باشد، بدون شک اقتصاد چین به طور قابل توجهی آسیب خواهد دید. اقتصاد چین در آن صورت به سمت خوداتکایی بیش‌تر حرکت خواهد کرد، اما رونق آن مختل خواهد شد. تعرفه‌های ۳۵ درصدی آمریکا تفاوت چندانی با ۲۵ درصد موجود ندارد و تأثیرات کمتری خواهد داشت.

وانگ ون

وانگ ون  

* آیا اروپایی‌ها با ترامپ برای مقابله با اقتصاد چین همکاری خواهند کرد و روابط تجاری خود با پکن را به خطر خواهند انداخت؟ 

سومیا بهوومیک: کشور‌های اروپایی روابط اقتصادی قابل توجهی با چین دارند. همین امر باعث می‌شود آنان نسبت به اقداماتی که می‌تواند این روابط را در معرض خطر قرار دهد، محتاط باشند. در حالی که آنان ممکن است در مورد برخی اقدامات تجاری چین با ایالات متحده نگرانی مشترک داشته باشند، همکاری مستقیم برای مقابله با اقتصاد چین می‌تواند به منافع اقتصادی شان آسیب برساند. بنابراین، اروپا احتمالاً به دنبال رویکردی متعادل است که به جای رویارویی اقتصادی گسترده، به مسائل خاص از طریق گفت‌و‌گو و اقدامات هدفمند رسیدگی می‌کند.

وانگ ون: در حال حاضر، همکاری اروپایی‌ها با ترامپ دشوار به نظر می‌رسد. ترامپ در اوایل فوریه ۲۰۲۵ اعلام کرد که ممکن است تعرفه‌های گمرکی بر اتحادیه اروپا را افزایش دهد. از نظر ترامپ، اروپا همیشه از آمریکا سوء استفاده کرده است. بر اساس تجربه شخصی من از سفر به بیش از ۱۰ کشور اروپایی در ۸ سال گذشته، نخبگان اروپایی ترامپ را دوست ندارند.

در حال حاضر، وضعیت بین المللی بسیار پیچیده است، اما همکاری تجاری چین و اروپا با انعطاف پذیری قوی به توسعه ادامه می‌دهد. بر اساس آمار گمرک چین، کل حجم واردات و صادرات کالا بین چین و اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۴، ۷۸.۵۸ میلیارد دلار آمریکا بوده که نسبت به مدت مشابه سال قبل ۰.۴ درصد افزایش داشته است. روابط تجاری بین دو طرف با توجه به نیاز‌های توسعه‌ای طرفین تعیین می‌شود. برای مثال، صادرات کالا از چین و اروپا تقریباً ۳ میلیون شغل در اتحادیه اروپا و ۶ میلیون شغل در چین را پشتیبانی می‌کند. نمونه بارز آن این است که در سال ۲۰۲۴، نیمی از فروش جهانی فولکس واگن، یک سوم فروش بی‌ام و و ۳۶ درصد از فروش جهانی مرسدس بنز از عرضه محصولات آن برند‌ها در بازار چین بوده است.

چی منگ تان: در حالی که من پیش‌بینی نمی‌کنم اقدامات بزرگی علیه اتحادیه اروپا انجام شود، اما اقدامات ترامپ مانند خروج احتمالی از ناتو و اعمال تعرفه‌ها بر اتحادیه اروپا احتمالاً روابط بین ایالات متحده و اتحادیه اروپا را تیره خواهد کرد.

مانند بسیاری از بازیگرانی که به دنبال متعادل کردن روابط خود با ایالات متحده و چین هستند، اتحادیه اروپا نیز احتمالاً برای حفظ منافع اقتصادی و امنیتی خود این کار را انجام خواهد داد. علیرغم آن که اتحادیه اروپا مخالف در کنار روسیه بودن چین در جریان حمله روسیه علیه اوکراین است همزمان مقادیر زیادی از محصولات مناطق سه گانه جدید چین در عرصه خودرو‌های برقی، پنل‌های خورشیدی و باتری‌های لیتیومی را در بازار‌های خود جای داده است.

بنابراین، شاید بپرسید اتحادیه اروپا چه زمانی با ترامپ برای تضعیف چین همکاری خواهد کرد؟ تنها زمانی که انجام این کار برای اتحادیه اروپا سودمند باشد. با این وجود، از آنجایی که ترامپ در سیاست رفتار بسیار معامله گرانه یا محاسباتی از خود نشان می‌دهد، اتحادیه اروپا در رقصیدن به ساز ترامپ بسیار محتاط خواهد بود تا مبادا سایر بازیگران نگویند که اروپایی‌ها سرسپرده آمریکا هستند.

درک سیزرز: من به توانایی اروپا برای انجام کاری به سختی مقابله با چین اعتقادی ندارم. هیچ نشانه‌ای از آن سطح از هماهنگی وجود ندارد.

* آیا روابط ایران با چین در صورت عدم بهبود رابطه تهران با غرب می‌تواند به اقتصاد ایران کمک کند؟ آیا فراتر از دور زدن تحریم‌ها چین قادر است به ایران فناوری‌های مورد نیاز را ارائه دهد و آیا چین تمایلی برای انجام این کار دارد؟ 

سومیا بهوومیک: مشارکت ایران با چین فرصت‌های اقتصادی از جمله سرمایه گذاری در بخش‌های زیرساختی و انرژی را به تهران ارائه می‌دهد. چین از قابلیت در عرصه فناوری برای کمک به ایران در صنایع مختلف برخوردار است. با این وجود، میزان این همکاری بستگی به ارزیابی چین از خطرات ژئوپولیتیکی، به ویژه در مورد تحریم‌های ایالات متحده دارد. اگرچه چین ممکن است فناوری‌ها و سرمایه‌گذاری‌های خاصی را ارائه کند، اما احتمالاً این کار را با احتیاط انجام می‌دهد تا منافع اقتصادی گسترده‌تر خود را به خطر نیندازد.

وانگ ون: من از سال ۲۰۱۰ میلادی به این سو ۱۰ بار به ایران سفر کرده‌ام و شخصاً با "محمود احمدی نژاد" رئیس جمهور اسبق ایران دیدار داشته‌ام. هم چنین، من کتابی با عنوان "ایران کشوری که شیطانی نشان داده می‌شود" را نوشته‌ام. به نظرم ایران یکی از بزرگترین کشور‌های تاریخ جهان است، اما نزدیک به نیم قرن است که اقتصاد آن به شدت تحت تاثیر تحریم‌های آمریکا قرار گرفته است.
چین از دیرباز بزرگترین شریک تجاری ایران بوده است. در حال حاضر حجم تجارت چین و ایران در حدود ۲۰ میلیارد دلار باقی مانده است، اما ظرفیت بالقوه تجاری بین دو کشور حداقل ۵۰ میلیارد دلار است.

کالا‌های چینی نقش ارتقایی در توسعه اقتصاد ایران دارند. مردم چین روحیه طولانی مدت استقلال طلبی ایران را تحسین می‌کنند. از سوی دیگر، من همچنین امیدوارم که ایرانیان بتوانند درک بهتری از اقتصاد و توسعه چین به ویژه پیچیدگی و ظرافت‌های روابط چین و آمریکا داشته باشند. چین امیدوار است که روابط بلند مدت مبتنی بر احترام متقابل، برابری، منافع متقابل و همکاری برد - برد را با ایالات متحده حفظ کند. چین تمام تلاش خود را برای دفاع از منافع اصلی خود انجام خواهد داد، اما امیدوار است تا حد امکان از رویارویی و بروز جنگ سرد جدید اجتناب ورزد.

چی منگ تان: ایران کشوری در خاورمیانه با توان نظامی قوی است. بدین ترتیب، ایران می‌تواند بر پویایی سیاسی در منطقه در مقایسه با بازیگران کوچک‌تر منطقه‌ای تأثیر بگذارد. در نتیجه، جای تعجبی ندارد که چین تعامل با ایران را افزایش دهد تا نفوذ خود را در منطقه تقویت کند. حتی در صورت بهبود روابط ایران و غرب نیز چین همکاری‌های خود با ایران را حفظ خواهد کرد.

در مورد ارائه فناوری از سوی چین به ایران این موضوع به رابطه تهران با غرب و چین بستگی دارد و این که آیا عرضه چنین فناوری‌هایی واقعاً برای طرح خاورمیانه چین مفید است یا خیر. خطر عرضه فناوری به تهران، به ویژه تسلیحات و فناوری‌های با کاربرد دوگانه که می‌توان از آن برای ساخت سلاح استفاده کرد، موضوعی حساس از نظر غرب محسوب می‌شود. کشور‌های غربی چین را متهم کرده‌اند که در جریان جنگ اوکراین فناوری‌های با کاربرد دوگانه را به روسیه ارائه کرده و چین را از این نظر زیر ذره بین قرار داده است. به همین خاطر، برخی از شرکت‌های چینی از سوی غرب تحریم شده‌اند. اگر چین بخواهد همین کار را در قبال تهران انجام دهد به ویژه زمانی که باعث شود توازن قدرت در خاورمیانه به ضرر چین باشد تصمیمی در راستای منافع پکن نخواهد بود.

درک سیزرز: چین می‌تواند بیش از آن چه اکنون به ایران کمک می‌کند به ویژه در بخش فناوری به ایران یاری برساند. دلیل اولیه محدودیت در کمک چین به ایران ترس آن کشور از مواجهه با مجازات‌های ناشی از نقض تحریم‌های آمریکا بوده است. هم چنین، با شروع کاهش تقاضای نفت چین، ممکن است صادرات نفت ایران به چین کاهش یابد. 

چی منگ تان

چی منگ تان  

* چرا علیرغم تله بدهی برای کشور‌های توسعه نیافته یا در حال توسعه در نتیجه همکاری با چین باز هم کشور‌های دیگری خواستار همکاری با چین هستند؟ آیا به نظرتان ممکن است ایران نیز گرفتار این تله بدهی شود؟ 

سومیا بهوومیک: بسیاری از کشور‌های توسعه نیافته و در حال توسعه به دلیل فرصت‌های اقتصادی قابل توجهی که چین ارائه می‌دهد، به تعامل با آن کشور ادامه می‌دهند. برای مثال، طرح کمربند و جاده چین (BRI)، سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی حیاتی را فراهم می‌کند که می‌تواند رشد اقتصادی را در این کشور‌ها تحریک کند. در حالی که نگرانی‌هایی در مورد پایداری بدهی وجود دارد، بسیاری از کشور‌ها ارزیابی می‌کنند که مزایای بالقوه آن همکاری بیش‌تر از خطرات آن است. مشارکت راهبردی ایران با چین مستلزم سرمایه گذاری قابل توجه چین در بخش‌های زیرساختی و انرژی ایران است. در حالی که این مشارکت می‌تواند اقتصاد ایران را تقویت کند، همچنین نگرانی‌هایی را در مورد وابستگی احتمالی ایران به چین از نظر بدهی ایجاد می‌کند. ایران باید این رابطه را به دقت مدیریت کند تا از افتادن در تله بدهی جلوگیری کند و اطمینان حاصل نماید که وجوه استقراضی به طور موثر برای تولید بازده اقتصادی استفاده می‌شود که می‌تواند بدهی را تامین مالی کند.

وانگ ون: "تله بدهی" مفهوم دیگری است که توسط رسانه‌های غربی ساخته شده است. سوال شما خود نادرستی و ناشیانه بودن این مفهوم را ثابت می‌کند. اگر واقعاً یک تله بدهی است، چرا بسیاری از کشور‌ها مایل به همکاری با چین هستند؟ آیا تمایل به همکاری با چین تنها دلیلی بر مزایای همکاری نیست؟ از این گذشته، رهبران و تصمیم گیرندگان همه کشور‌ها باهوش و منطقی هستند و چین هرگز از قوای نظامی و زور برای مجبور کردن آنان به همکاری استفاده نکرده است.

در واقع، در سریلانکا، کنیا و سایر کشور‌هایی که بیش‌ترین "تله بدهی چین" را دارند، در واقع، ادعایی که رسانه‌های غربی آن را تبلیغ می‌کنند، وام‌های چینی تنها حدود ۱۰ درصد از بدهی خارجی آن کشور‌ها را تشکیل می‌دهد و بخش عمده‌ای از بدهی خارجی آن کشور‌ها را شامل نمی‌شوند. نکته مهم‌تر آن که بخش عمده وام‌های تجاری ارائه شده توسط چین با نرخ بهره‌ای بسیار کمتر از نرخ‌های بهره بازار بین المللی است. من فکر می‌کنم همین امر در مورد بدهی در رابطه میان ایران و چین نیز صدق می‌کند.

چی منگ تان: بحث‌های زیادی پیرامون به اصطلاح تله بدهی چین وجود دارد که در آن کشور‌ها از طریق پروژه‌های زیربنایی برای مثال، تحت بریکس با چین کار می‌کنند و قادر به بازپرداخت بدهی خود به چین نیستند و قرار است از طریق عرضه زمین یا حتی زیرساخت‌هایی مانند فرودگاه‌ها و بنادر دریایی به چین این بدهی را جبران کنند.

با این وجود، این که آیا این اتفاق رخ خواهد داد یا در مقیاس وسیع رخ می‌دهد، موضوعی قابل بحث است. ممکن است طرف چینی پیش از اعطای پروژه به کشور‌هایی که با مشکلات مالی مواجه هستند، بررسی لازم را انجام نداده باشد. بدین ترتیب، تعجب آور نیست که دولت‌های این کشور‌ها در بازپرداخت بدهی ناشی از دریافت وام‌ها مشکل داشته باشند و نیازمند جبران خسارت به چینی‌ها در اشکال دیگری باشند.

حتی اگر تله بدهی چین واقعی بود، آیا چین با انداختن ایران در آن تله بسیار شوم باعث نزدیک‌تر شدن تهران به غرب و به خطر انداختن رابطه خود با ایران می‌شد؟ من فکر نمی‌کنم. منافع چین در خاورمیانه به شدت به روابط این کشور با ایران گره خورده است و انجام هر کاری برای تضعیف آن، به معنای آسیب رساندن پکن به یک متحد قدرتمند و با نفوذ، چون ایران در منطقه است.

درک سیزرز: من معتقد نیستم که چین تلاش می‌کند تله بدهی ایجاد کند. در عوض، رهبران کشور‌های در حال توسعه تصور می‌کنند با انجام پروژه‌های در مقیاس بزرگ بسیاری از مشکلات اقتصادی حل می‌شوند در صورتی که برای حل مشکلات اقتصادی باید اصلاحات انجام داد. این پروژه‌ها بازده مورد انتظار را به ارمغان نمی‌آورند و کشور‌های وام گیرنده را بدهکار می‌کنند.

* آیا ایران در صورت توافق با آمریکا و عادی سازی روابط می‌تواند مدل چینی را در حوزه اقتصاد دنبال کند؟ چه ظرفیت‌های بالقوه و موانعی بر سر راه ایران در این زمینه وجود دارند؟

سومیا بهوومیک: ایران به طور بالقوه می‌تواند جنبه‌هایی از مدل اقتصادی چین را تقلید کند، به ویژه تمرکز آن کشور بر توسعه دولتی و آزادسازی تدریجی بازار. منابع طبیعی غنی، موقعیت استراتژیک و نیروی کار تحصیل کرده ایران، پایه محکمی برای رشد اقتصادی فراهم می‌کند. البته اقتصاد ایران به شدت به صادرات نفت متکی است که آن کشور را در برابر نوسانات قیمت جهانی آسیب پذیر می‌سازد. تنوع بخشیدن به اقتصاد و اجرای اصلاحات ساختاری گام‌های اساسی در جهت تکرار موفقیت اقتصادی چین این بار برای ایران خواهند بود.

وانگ ون: هر کشوری مسیر توسعه و تجربه منحصر‌به‌فرد خود را در رشد و بالندگی دارد. بسیاری از تجربیات مدل چینی نیز برگرفته از تجربیات موفق مدرنیزاسیون غربی است، اما در نهایت باید با شرایط ملی خود چین همخوانی داشته باشد.

اگر واقعاً بخواهم چند تجربه چینی را که ایران می‌تواند به آن رجوع کند با شما به اشتراک بگذارم، امیدوارم سه مورد ذیل باشد: نخست اجرای سیاستگذاری‌های اصلاحی و گشایش در راستای توسعه. کلید موفقیت چنین سیاستگذاری‌هایی به این بستگی دارد که آیا زندگی مردم بومی بهتر می‌شود یا خیر. دوم این که سطح ساخت و ساز‌های زیرساختی در کشور به شدت بهبود بخشیده شود. سوم آن که ارتقاء ادغام در نظام بین المللی و جذب هر چه بیش‌تر سرمایه گذاری بین المللی، فناوری پیشرفته، استاندارد‌های مدیریتی و محصولات فرهنگی در دستور کار قرار گیرند. من معتقدم که ایران قطعا در مسیر توسعه خود بهتر خواهد شد.

چی منگ تان: مدل اقتصادی چین ترکیبی پیچیده از اقتصاد بازار و برنامه‌ریزی مرکزی است و به کنترل حزبی زیاد، آموزش ایدئولوژیک، با مداخله اقتصادی بالا از سوی مقام‌های مرکزی نیاز دارد. من می‌توانم شباهت‌هایی بین ایران و چین ببینم. ساختار متمرکز و ایدئولوژیک (البته مذهبی) نظام سیاسی در ایران می‌تواند از مدل چینی الگوبرداری کند. آمریکا لزوماً علاقه‌ای به صادرات دموکراسی به ایران ندارد، به‌ویژه در دوران ترامپ که رویکردی انزواطلبانه‌تر دارد. رئیس جمهور جدید آمریکا به احتمال زیاد علاقه‌مند است که یک معامله خوب برای آمریکا انجام دهد، صرفنظر از این که نوع نظام سیاسی کشوری که با آن معامله می‌کند چگونه است. اگر واشنگتن آن چه را که از تهران می‌خواهد به دست آورد، ایران می‌تواند هر مدل سیاسی-اقتصادی را که بخواهد اتخاذ کند.

درک سیزرز: کلید موفقیت چین، تمایل به مشارکت در اصلاحات مخاطره آمیز طرفدار بازار در سال‌های ۱۹۷۹، ۱۹۹۳ و ۲۰۰۲ بود. چین از سال ۲۰۰۸ میلادی شروع به جایگزینی هزینه‌ها به جای اصلاحات کرد که منجر به رکود آهسته شد. اگر ایران محیط جهانی پذیراتری را برای خود پیدا کند، در آن صورت عامل تاثیرگذار این خواهد بود که آیا ترجیح می‌دهد ارتقاء کارآمدی را پیش از کنترل دولت پیگیری کند یا خیر.


بیشتر بخوانید:  چینی‌ها چگونه به غول لوازم خانگی جهان تبدیل شدند؟


* به نظرتان چین تا چه زمانی حاضر است از روسیه در جنگ اوکراین حمایت مالی و دیپلماتیک به عمل آورد؟ آیا ممکن است چین بر سر اوکراین با آمریکا معامله کند؟

سومیا بهوومیک: حمایت چین از روسیه در بحبوحه درگیری اوکراین به دلیل ملاحظات راهبردی از جمله مقابله با نفوذ ایالات متحده و حفظ شراکت پایدار با یک همسایه کلیدی است. با این وجود، حمایت چین محدودیت‌هایی دارد، به ویژه در مورد اقداماتی که می‌تواند به تحریم‌های ثانویه منجر شود یا به منافع اقتصادی جهانی آن کشور آسیب برساند. در حالی که چین راه‌های حیات اقتصادی مانند افزایش مبادلات تجاری و مالی برای روسیه فراهم کرده است، برای جلوگیری از نقض آشکار تحریم‌های بین‌المللی نیز رویکردی محتاطانه دارد. احتمال میانجی گری یا مشارکت چین در یک معامله با ایالات متحده بر سر اوکراین وجود دارد، به ویژه اگر این معامله با منافع استراتژیک گسترده‌تر چین همسو باشد و به ثبات جهانی کمک کند. با این وجود، چنین اقدامی مستلزم هدایت دقیق روابط آن کشور با روسیه و ایالات متحده است.

وانگ ون: در سه سال گذشته ۱۰ بار به روسیه رفته‌ام و هم چنین در شهر‌های خط مقدم کریمه شاهد درگیری روسیه و اوکراین بوده‌ام. شکاف قابل توجهی بین جهت گیری سوال شما و سیاستگذاری فعلی چین در قبال بحران اوکراین وجود دارد. نخست آن که چین در سه سال گذشته روابط خوبی با روسیه و اوکراین داشته است. میانگین نرخ رشد تجارت دوجانبه چین و روسیه در سه سال گذشته حدود ۲۰ درصد بوده در حالی که تجارت دوجانبه چین و اوکراین بیش از ۳۰ درصد افزایش یافته است. چرا رسانه‌های غربی این مورد را نادیده می‌گیرند و نمی‌گویند که چین از اوکراین حمایت مالی و دیپلماتیک کرده است؟

نکته دوم آن که عدم مشارکت چین در تحریم‌های غرب علیه روسیه را نمی‌توان با حمایت چین از روسیه یکی دانست. حفظ تجارت دوجانبه مشروع و قانونی بین چین و روسیه را نمی‌توان معادل حمایت چین از اقدامات نظامی روسیه علیه اوکراین دانست.
سوم آن که چین امیدوار است که روسیه و اوکراین بتوانند هر چه زودتر مصالحه کنند. با این وجود، موضع چین در قبال مسئله اوکراین با ایالات متحده محک نخواهد بود، چه رسد به دستیابی به توافق با ایالات متحده در مورد اوکراین. روسیه و اوکراین هر دو کشور‌هایی مستقل هستند و ما به خواسته نهایی آنان احترام خواهیم گذاشت.

چی منگ تان: چین نیاز زیادی به انرژی دارد و ذخایر نفت و گازی که روسیه در اختیار دارد می‌تواند به اقتصاد چین کمک کند. با این وجود، فراتر از مسائل اقتصادی، احتمالا محاسبات پکن برای حفاظت از بقای خود منجر به حمایت آن کشور از کرملین شده است. در حال حاضر، غرب در وهله نخست تمرکز خود را بر روی برخورد با روسیه در طول جنگ اوکراین و روسیه معطوف کرده است. با این وجود، اگر روسیه در جریان درگیری به شدت تضعیف شود، آن گاه دست غرب باز خواهد شد تا توجه خود را به آن چه بسیاری آن را "تهدید چینی" قلمداد می‌کنند معطوف کند. این خبر بدی برای چین خواهد بود و در نتیجه، چین مجبور است از تلاش‌های جنگی روسیه علیه اوکراین حمایت کند تا از تبدیل شدن خود به هدف اصلی غرب جلوگیری نماید.

 

درک سیزرز  

درک سیزرز

* در سالیان اخیر گزارش‌ها نشان می‌دهند فشار "شی جین پینگ" رئیس جمهور چین بر کسب و کار‌های خصوصی و خارجی در آن کشور افزایش یافته است. دلیل آن چیست و چه تاثیری بر ریسک سرمایه گذاری در چین خواهد گذاشت؟ آیا به نظرتان در آینده نزدیک شاید خروج سرمایه خارجی از چین خواهیم بود؟ 

سومیا بهوومیک: تحت رهبری "شی"، مداخله دولت در امور شرکت‌های خصوصی و خارجی فعال در چین افزایش قابل توجهی داشته است. این رویکرد از تمایل به همسویی شیوه‌های تجاری با اهداف حزب کمونیست، تضمین امنیت ملی و حفظ ثبات اجتماعی ناشی می‌شود. سیاستگذاری‌هایی مانند افزایش اقدامات نظارتی، قوانین امنیت داده ها، و ارتقاء شرکت‌های دولتی، محیط چالش برانگیزتری را برای مشاغل خصوصی و خارجی ایجاد کرده‌اند. این اقدامات درک ریسک سرمایه گذاری را افزایش داده و باعث شده که برخی از سرمایه گذاران خارجی میزان قرار گرفتن خود در بازار چین را مجددا ارزیابی کنند. در نتیجه، روند خروج سرمایه خارجی وجود داشته است، زیرا سرمایه گذاران به دنبال محیط‌های نظارتی قابل پیش بینی تری هستند.

وانگ ون: در واقع، بسیاری از اندیشکده‌های غربی و گزارش‌های رسانه‌ای، سیاست‌های دولت چین در قبال سرمایه خصوصی و سرمایه‌گذاری خارجی را اشتباه تفسیر می‌کنند. برای درک رویکرد چین باید به داده‌های معتبر اشاره کرد. براساس آخرین اطلاعات رسمی منتشر شده توسط چین، سرمایه خصوصی تا پایان سپتامبر ۲۰۲۴ رشد سالانه ۳.۹۳ درصدی و رشد بیش از چهار برابری در بیش از یک دهه گذشته را داشته است.

در مورد سرمایه گذاری خارجی، من معتقدم که هر شرکت بزرگ خارجی منطقی به راحتی از چین، بزرگترین بازار مصرف کننده جهان، دست نخواهد کشید. در سال ۲۰۲۴، ۵۹۰۸۰ شرکت سرمایه گذاری خارجی تازه تاسیس در چین وجود داشتند که نسبت به سال قبل از ان افزایشی ۹.۹ درصدی را نشان می‌دهند. مقیاس جذب سرمایه گذاری خارجی چین مدت‌ها در رتبه دوم جهان باقی مانده و برای ۳۲ سال متوالی رتبه اول را در بین کشور‌های در حال توسعه به خود اختصاص داده است و حدود ۱۲ درصد از کل سرمایه گذاری مستقیم خارجی را به خود اختصاص داده است. البته سرمایه گذاری در چین با ریسک‌هایی همراه است. بزرگترین خطر این است که شما باید با رقابت قوی شرکت‌های محلی چینی رو‌به‌رو شوید.

چی منگ تان: قابل درک است که در میانه افزایش تنش‌های چین و غرب، چین به طور فزاینده‌ای مشکوک شده که شرکت‌ها و پرسنل غربی فعال در آن کشور ممکن است حاکمیت و امنیت چین را تضعیف کنند. سرکوب مشاغل خارجی ممکن است نشانه‌ای از بی اعتمادی باشد. با این وجود، این سوء ظن ممکن است به شرکت‌های خصوصی و در عین حال داخلی در چین نیز سرایت کند. علیرغم آن که شرکت‌های دولتی وابسته به مقام‌های چینی هستنند، شرکت‌های خصوصی چنین ویژگی‌ای ندارند. این احتمال وجود دارد که پکن نسبت به دستور کار شرکت‌های خصوصی بزرگ و موفق محتاط باشد و مطمئن نباشد که آیا چنین شرکت‌هایی در صورت لزوم در راستای منافع خود عمل خواهند کرده یا به دولت چین خدمت خواهند کرد.

اگر مقام‌های چینی سرکوب شرکت‌های خصوصی یا داخلی را ادامه دهند، چنین اقداماتی سرمایه‌گذاران خارجی را از تزریق نقدینگی به آن کشور منصرف کرده و باعث تضعیف سرمایه گذاری مستقیم خارجی در چین می‌شود. در صورت ادامه چنین الگویی، سرمایه گذاران فعلی نیز از بازار چین دور شده و در نتیجه شاهد فرار سرمایه از آن کشور خواهیم بود.

درک سیزرز: "شی جین پینگ" به بخش خصوصی و خارجی اعتماد ندارد. ما پیش‌تر شاهد بوده‌ایم که نگرش سرمایه گذاران خارجی در چین به دلیل دخالت فراگیر دولت در اقتصاد و جامعه بدتر شده است. مشخص نیست که آیا خروج سرمایه خارجی از چین بیش‌تر از ورود سرمایه خارجی به آن کشور است یا خیر، اما واضح است که روز‌های هجوم سرمایه گذاران خارجی به چین به پایان رسیده است.

* بزرگترین مشکل و چالش اقتصاد چین در سال ۲۰۲۵ را چه می‌دانید؟ 

سومیا بهوومیک: یکی از مهم‌ترین چالش‌های اقتصاد چین در سال ۲۰۲۵ مدیریت تعادل بین حفظ رشد اقتصادی و اجرای اصلاحات ساختاری لازم است. مسائلی مانند سطوح بالای بدهی شرکت ها، پیری جمعیت، و نیاز به گذار از مدل رشد سرمایه محور به مدل رشد مصرف محور، نیازمند مدیریت دقیق سیاستگذاری است. علاوه بر این، هدایت روابط تجاری بین‌المللی پیچیده در میان تنش‌های ژئوپولیتیکی بسیار مهم خواهد بود. توانایی دولت برای اجرای اصلاحات موثر در عین حفظ رشد، در رسیدگی به این چالش‌ها بسیار مهم خواهد بود.

وانگ ون: بزرگترین مشکل و چالش پیش روی اقتصاد چین در سال ۲۰۲۵ کماکان بهبود و رشد اقتصادی پایدار است. پاسخگویی به درخواست رو به رشد ۱.۴ میلیارد نفر برای زندگی بهتر کار آسانی نیست. با این وجود، در مقایسه با عدم اطمینان ناشی از تغییرات دولت در ایالات متحده و اروپا، چین کماکان یکی از پایدارترین اقتصاد‌های اصلی در عرصه سیاستگذاری است.

من همیشه معتقد بوده‌ام، و عقل سلیم به من می‌گوید، تا زمانی که ثبات سیاسی حفظ شود و اصلاحات و گشایش با رویکردی عملی و با هدف حل مسئله انجام شود، چین به حرکت رو به جلو ادامه خواهد داد. چین از نظر جغرافیایی کشور بزرگی است و قطعا کاستی‌های زیادی وجود دارد، اما این کاستی‌ها دقیقاً موتور محرکه پیشرفت هستند. حل مشکلات می‌تواند به توسعه کمک کند. من معتقدم که آینده چین قطعا بهتر خواهد شد و چین نیز کمک‌های بیشتری به توسعه جهان خواهد کرد.

چی منگ تان: بزرگترین مشکل حزب کمونیست چین آن است که رونق اقتصادی به مشروعیت سیاسی آن گره خورده است. این برخلاف رویه دموکراسی‌های غربی است، نظام‌هایی که مشروعیت حکومت در آن از رای اکثریت مردم نشئت می‌گیرد. در دموکراسی غربی اگر یک رئیس جمهور یا نخست وزیر به قدرت برسد مشروعیت از این واقعیت ناشی می‌شود که این شخص توسط اکثر رأی دهندگان انتخاب شده است.

بدیهی است که حزب کمونیست چین نمی‌تواند از طریق این نوع انتخاب دموکراتیک حکمرانی کند. حکومت چین از طریق بوروکراسی و ارتشی که به حزب وفادار است حفظ می‌شود. بناراین، حزب کمونیست چین برای حفظ مشروعیت خود باید رفاه اقتصادی کافی برای چینی‌ها فراهم کند تا بتواند در قدرت باقی بماند. اگر این امر محقق نشود، حاکمیت دولت به شدت به خطر خواهد افتاد.

اقتصاد بیمار چین که امروز شاهد آن هستیم به حزب کمونیست چین هیچ کمکی نمی‌کند. بزرگترین چالش دولت و کشور چین حل مشکل اقتصادی است که با بحران املاک آغاز شد. اما انجام این کار دشوار است و باید دید چین چگونه قصد دارد با این معضل مواجه شود.

درک سیزرز: در بلند مدت، پیری جمعیت به رشد جمعیتی چین پایان می‌دهد. در کوتاه مدت مشکل اصلی تخصیص سرمایه است. "شی جین پینگ" می‌خواهد سرمایه در خدمت اولویت‌های دولتی باشد، اما انجام این کار بدان معناست که سرمایه کافی برای سرمایه گذاری‌های با رشد بالا وجود ندارد سرمایه گذاری‌هایی که می‌توانند رونق گسترده تری را به همراه داشته باشند.

منبع: اقتصاد 24