کودک همسری در ایران؛ آرزوهای کودکی پشت حجله
ندا احمدی: کودک همسری یک مفهوم قانونی است که به ارتباط جنسی یا ازدواجی بین یک کودک و یک همسر بالغ اشاره دارد. این مفهوم به حالتی غیرقانونی و غیراخلاقی اشاره میکند، زیرا کودک به دلیل نقص عقلی، ناتوانی حقوقی و بلوغ جسمانی، قادر به تصمیم گیری در ارتباط جنسی یا ازدواج با یک همسر بالغ نیست.
کودک همسری یک مسئله جدی است که در برخی مناطق جهان، به ویژه در برخی از کشورهای در حال توسعه، رخ میدهد. عواملی مانند فقر، ناتوانی در دنبال کردن تحصیل، طفره رفتگی اجتماعی و فرهنگی، تمدن بچهداری زودرس و مشکلات قانونی، ریشههایی عمده در این پدیده دارند.
کودک همسری باعث پیامدهای بسیار بدی برای کودکان میشود، از جمله سلامت جسمانی و روانی آنها. آنها با خطرات جدیی روبرو میشوند، از جمله عوارض قابل توجه فیزیکی از شامل ضرب و جرح جنسی، عفونتهای جنسی، عدم دسترسی به بهداشت تناسلی، بارداریهای زودرس و زایمان نامناسب. بعلاوه، کودک همسری تحت فشار روابط نامساعد خانوادگی و اجتماعی قرار میگیرد، که میتواند توسعه جسمانی و روانی آنان را تحت تأثیر قرار دهد.
بسیاری از سازمانها و ارگانهای جهانی و منطقهای، از جمله سازمان ملل متحد، فعالیتهای فرهنگی و آموزشی را برای مقابله با این پدیده آغاز کردهاند. کشورها نیز باید قوانین دقیق درباره سن مجاز برای ازدواج تصویب کنند و از طریق برنامههای آموزشی و اجتماعی، آگاهی را در جامعه پخش کنند تا بتوانند نیز از این مشکل پیشگیری کنند.
بیشترین تأثیر بر روی جلوگیری از کودک همسری مربوط به توجیههای فرهنگی و اجتماعی است. آموزش و پاسخگویی به نیازهای جامعه، نقش مهمی در تغییر نگرشها و مقابله با فرهنگهای غلط و ضد قانون دارد. در این زمینه، همکاری بین دولت، سازمانهای غیردولتی، جامعه علمی و رسانه میتواند بهبودی مثبت و قابل توجهی را به همراه داشته باشد.
کودک همسری در ایران یک موضوع حساس و جدی است که به معنای ازدواج کودکان قبل از رسیدن به سن قانونی (18 سال در ایران) اشاره دارد. این مسئله در برخی مناطق روستایی و شهری در ایران وجود دارد و ممکن است به علت فقر، نابرابری جنسیتی، فرهنگ و سنتهای قدیمی، تحصیل نکردن کافی و سایر عوامل اجتماعی رخ دهد.
در سال ۲۰۱۴، مجلس شورای اسلامی ایران قانونی را تصویب کرد که به منظور جلوگیری از ازدواج کودکان و تشدید مجازات برای آن تلاش میکند. با این حال، همچنان مشکلات و چالشهایی در رابطه با این مسئله وجود دارد و آمار دقیق در مورد کودک همسری در ایران در دسترس نیست.
پیامدهای کودک همسری
پیامدهای کودک همسری میتواند بسیار غیرقابل تحمل و مخرب باشد. در زیر چند نمونه از این پیامدها آورده شده است:
1- عدم دسترسی به تحصیل: کودک همسریها معمولاً قبل از پایان تحصیل اجباری به ازدواج میروند و در نتیجه از فرصتهای تحصیلی و توسعه شخصی خود محروم میشوند.
2- مشکلات روانی: کودکان همسری معمولاً با مشکلات روانی جدی روبرو میشوند. فشارهای روحی و عاطفی، نقض حقوق بشر، عدم استقلال و عدم احترام به حقوق خود، از جمله علتهایی هستند که منجر به مشکلات روانی مانند افسردگی، اضطراب، خودکشی و استرس مزمن در کودکان همسری میشود.
3- خطرات جسمانی: کودکان همسری در معرض خطرات جسمانی جدی قرار میگیرند، از جمله آزار و اذیت جنسی، خشونت و ضرب و شتم. این خطرات میتواند منجر به آسیبهای جسمانی، عدم توانایی جنسی و ایدز شود.
4- ازدواج زودرس: کودکان همسری معمولاً در سنهای بسیار کمتر از سن قانونی ازدواج به زندگی مشترک میپردازند. این باعث میشود که آنها از نظر جسمانی و روحی ناکامل باشند و نتوانند مسئولیتهای یک زندگی مشترک را به خوبی برعهده بگیرند.
5- عدم استقلال مالی: کودک همسریها به دلیل عدم تحصیل و عدم دسترسی به فرصتهای شغلی مناسب، عموماً به استقلال مالی دست یافته و در نتیجه از وابستگی به همسر و خانواده او رنج میبرند.
6- سلامت جسمانی: کودکان همسری معمولاً در سنینی که برای باروری مناسب نیستند، مجبور به باروری میشوند که میتواند به مشکلات سلامتی جدی منجر شود، از جمله مشکلات جنینی و تولد زودرس.
7- عدم حقوق بشر: کودک همسریها معمولاً از حقوق بشر پایهای محروم هستند، از جمله حقوق به تحصیل، بهداشت، حقوق جنسی و حقوق زندگی امن.
8- تکرار چرخه: کودکان همسری که خود نیز در سن کودکی ازدواج کردهاند، اغلب در آینده خود نیز به عنوان همسر کودک ازدواج میکنند. این باعث میشود که چرخه زندگی همسری در خانوادههای متاثر تکرار شود.
چه باید کرد؟
برای حذف پدیده کودک همسری، باید به چندین راهکار متمرکز شد:
1- تغییر قوانین: دولتها باید قوانین مناسبی را در جهت محدود کردن ازدواج کودکان و تشدید مجازاتها علیه این عمل ضد انسانی اجرا کنند. قوانین باید سن حداقلی برای ازدواج را تعیین کنند و ترتیبات مناسبی را برای حفاظت از کودکان همسری فراهم کنند.
2- آموزش و روشنگری: برنامههای آموزشی برای جامعه و خانوادهها برگزار شود تا آگاهیهای لازم درباره ضرورت تحصیل و توسعه شخصی کودکان و جلوگیری از ازدواج زودرس به آنها ارائه شود.
3- حمایت مالی و تحصیلی: دولتها و سازمانهای غیرانتفاعی باید برنامهها و سیستمهای حمایتی را برای کودکان همسری ایجاد کنند تا بتوانند به تحصیل و توسعه شخصی خود بپردازند.
4- توانمندسازی اقتصادی: برنامهها و طرحهای توانمندسازی اقتصادی برای خانوادهها و جوانان در مناطق محروم اجرا شود تا فرصتهای شغلی و درآمدزایی برای آنها فراهم شود و نیاز به ازدواج زودرس را کاهش دهد.
5- حفاظت از حقوق کودکان: سازمانها و سازمانهای حقوق بشر باید در جهت حفاظت از حقوق کودکان همسری فعالیت کنند و تلاش کنند تا آنها را از خطرات جسمانی و روحی محافظت کنند.
6- آگاهیبخشی به جامعه: برای مبارزه با این پدیده، باید آگاهیبخشیهای متعددی به جامعه انجام شود تا همه افراد بتوانند به خطرات و پیامدهای منفی ازدواج کودکان آگاه شوند و در پیشگیری از آنها همکاری کنند.
7- توسعه زیرساختها: دولتها باید در زمینه توسعه زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی در مناطق محروم فعالیت کنند تا بتوانند شرایط مناسبی را برای رشد و توسعه کودکان فراهم کنند و نیاز به ازدواج زودرس را کاهش دهند.
8- همکاری بین المللی: برای حذف کودک همسری، همکاری بین المللی بین دولتها، سازمانهای بین المللی و سازمانهای غیرانتفاعی بسیار مهم است. این همکاری باید در زمینه تغییر قوانین، حفاظت از حقوق کودکان و توسعه زیرساختها صورت گیرد.