اما و اگرهای بازگشت کودکان کار به مدرسه
شنیده ها: کودکان بازمانده از تحصیل، یکی از معضلات نظام آموزشی کشور است که در کوتاه مدت و بلند مدت، آسیبهای اجتماعی بسیاری را با خود بههمراه خواهد داشت. آمارهای رسمی مرکز آمار در سال تحصیلی 1400-1399 حاکیست که جمعا تعداد 15 میلیون و 30 هزار و 949 نفر در تمام پایهها ثبتنام شدهاند که این آمار در مقایسه با سال قبل از آن که 14 میلیون و 399 هزار و پانزده نفر بوده میزان 4.39 درصد رشد داشته است.
این در حالیست که در سال تحصیلی گذشته 210 هزار بازمانده از تحصیل داشتیم که این آمار در سال قبلتر از آن تعداد 146 هزار نفر بوده است. البته این آمار رسمی وزارت آموزش و پرورش ولی بسیاری از کودکان در مناطق مرزی و دور افتاده تمایلی به تحصیل ندارند. دخترانی که مجبور هستند در کودکی به خانه بخت بروند و پسرانی که با کمترین حقوق و درآمد، مجبورند از کودکی کار کنند.
این کودکان چون از سواد و تحصیل بیبهره هستند، قادر نیستند که از حقوق اجتماعی خود در مقابل همسر یا محیط کار دفاع کنند. به باور کارشناسان بیشتر این کودکان که پس از شیوع بیماری کرونا و اختلال در وضعیت معیشتی طبقه ضعیف جامعه تعداد آنها رو به فزونی یافته است و حال کودکان مهاجر افغان نیز به آنها اضافه شدهاند، به دلیل اینکه پیش از رشد عقلی وارد بازار کار میشوند، اغلب آنها به مرور زمان دچار انواع آسیب های اجتماعی و جرایمی همچون اعتیاد، سرقت، قتل و البته مشکلات روحی و روانی می شوند.
طرح جدید آموزش و پرورش
طبق قوانین بین المللی و داخلی، کار برای کودکان و نوجوانان زیر 18 سال در هر شرایطی که حضور داشته باشند غیر قانونی و غیر انسانی محسوب میشود، ولی برخی از خانوادهها که با آسیبهای اجتماعی درگیر هستند و با بهانههایی فرزندان خود را مجبور میکنند تا برای تامین نیاز مالی خانواده به هر کاری دست بزنند. همواره کارشناسان و حامیان حقوق کودکان از سیاستهای دولت در قبال این کودکان انتقاد داشتهاند و حالا یکی از مسئولان وزارت آموزش و پرورش با ارائه دادن طرحی مدعی شده است که میتوانند چالش کودکان کار و سوءاستفاده خانوادهها از آنها را بر طرف کنند. رئیس قرارگاه عدالت تربیتی و نصیب برابر آموزشی معتقد است که مدیران مدرسه باید با کودکانی که کار میکنند مدارا کنند همچنین آنها میخواهند با کمک گرفتن از خیرین منابع مالی خانوادههای کودکان کار را تامین کنند تا آنها بتوانند به درس خواندن ادامه بدهند. مشاور وزیر در گفتوگویی که با خبرگزاری کار ایران انجام داده است، آمار دقیقی از کودکان باز مانده از تحصیل ارائه نداد ولی گفته است که تاکنون توانستهاند حدود 160 هزار بازمانده از تحصیل را جذب کنیم. هرچند این نوع طرحها امیدها را برای بهبود شرایط برخی کودکان بازمانده از تحصیل بیشتر میکند ولی قبل از هرچیز باید بدانیم که کودکان نمیتوانند بار مسئولیت خانواده را بر دوش بگیرند و اینکه آنها را «مرد عمل» و «مرد خانواده» بنامیم میتواند تاثیرات منفی بههمراه داشته باشد و این را به وظیفه کودکان آسیبپذیر تبدیل خواهد کرد. حمیدرضا خان محمدی، مشاور وزیر آموزش و پرورش و رئیس قرارگاه عدالت تربیتی و نصیب برابر آموزشی در مورد مهارتآموزی به دانش آموزانی که مجبور به کار هستند، گفت: همه تلاشمان را میکنیم تا هیچ دانش آموزی از صندلی آموزش و پرروش پایین نرود، اما اگر هم این اتفاق افتاد حتما آموزش و پرورش زمینههایی برای ادامه تحصیل او فراهم خواهد کرد.
از کار کودکان حمایت میکنیم
مشاور وزیر آموزش و پرورش و رئیس قرارگاه عدالت تربیتی و نصیب برابر آموزشی: برای دانش آموزانی که دچار چالش میشوند و مجبور هستند به واسطه شرایط اقتصادی به اصطلاح «مرد عمل» و «مرد میدان» شوند و «کار کنند» و «کمک حال خانواده» شوند، در متوسطه اول که قطعا باید به مدرسه بیایند، اما ما به مدیران گفتهایم تا جایی که میشود به آنها کمک کنند تا این دانش آموزان به درسشان برسند و بخشی از درآمدی که این دانش آموزان از کار به دست میآوردند را از طریق خیرین به خانوادهشان کمک کنند تا دانش آموز بتواند در کلاس درس حاضر شود. بهعنوان نمونه تعمیر قایق موتوری در مناطق توریستی، جوش فایبرگلاس، تعمیر تور ماهیگیری و… همه اینها مشاغل و مهارتهایی است که واقعا به آن نیاز داریم و حتی برای برخی از این مهارتها نیرو از خارج میآوریم. به طور مثال از پاکستان کسی را برای تعمیر یا بافت تور ماهیگیری میآورند. خوب ما میتوانیم از کودکی چنین مهارتهایی را به بچهها آموزش بدهیم.
این نگاه اجتماعی غلط است
فرشید یزدانی، فعال حقوق کودکان در واکنش به طرحی که توسط مشاور وزیر آموزش و پرورش و رئیس قرارگاه عدالت تربیتی و نصیب برابر آموزشی مطرح شده است، به «آرمان امروز» میگوید: «ابتدا باید به این موضوع بپردازیم که تشکیل چنین قرارگاهی برای حل چالشهای اجتماعی میتواند مفید باشد یا خیر. تجربه نشان داده است که هربار با نگاه سلبی به موضوعات اجتماعی نگاه کردیم نهتنها مشکلی برطرف نکرد بلکه خود چالش آفرین شده است. مسائل اجتماعی را با تکنیکها و سرفصلهای همین حوزه و از راه مختص به خودش باید پیگیری کنیم و نگاه بالا به پایین در حوزه اجتماعی غلط است. قطعا چنین طرحیهایی که از سوی این قرارگاه مطرح میشود نهتنها مشکلی را در حوزه کودکان کار برطرف نخواهد کرد بلکه چالش آفرین هم خواهد بود.»
او با انتقاد از طرح آموزش و پروش برای استفاده از خیرین در جهت حل مشکل کودکان کار ادامه میدهد: «دولت و نظام آموزشی کشور بودجه و وظیفه خاصی در قبال تحصیل کودکان و نوجوانان دارد پس اگر طرحی در این زمینه مطرح میشود بهتر است با بودجه خود آموزش و پرورش تامین شود. چون در این مورد ما شاهد فعالیتهای مناسبی از سوی خیریهها و انجمنهای خصوصی هستیم که با بودجه کاملا غیر دولتی سعی در بهبود وضعیت کودکان کار دارند. به این موضوع هم توجه داشته باشیم که خیرین بیشتر تمایل دارند که در بخش خصوصی سرمایهگذاری کنند و در این موضوع که خود وزارتخانه میخواهد وارد عمل شود بهنظر نمیتواند نظر خیرین را جلب کند و برای تامین بودجه این طرح بر روی خیرین حساب باز کند. فرض را بر این بگیریم که اگر چند ماه این کمکها واریز نشد آن وقت این مبلغ از کجا تامین خواهد شد؟»
یزدانی با بیان اینکه مقامهای آموزش و پرورش نباید کار کودکان را عادیسازی و مقدسسازی کنند، اضافه میکند: «بهکار بردن کلمات و جملاتی مانند اینکه کودکان «مرد عمل» و «مرد میدان» شوند و «کار کنند» و «کمک حال خانواده باشند» و ... میتواند باعث رسمی شدن کار کودکان شود که از اساس موضوع اشتباهی است و به نوعی مقدسسازی کار کودکان میتواند به رسم و عرف تبدیل شود که لازم است این مقام مسئول در این زمینه گفته خود را اصلاح کند چون این موضوع بار حقوقی و معنای متفاوتی با آنچه قانون، ممنوعیت کارکودکان عنوان کرده است، دارد. ما با هرگونه موضوعی که میخواهد کار کودکان را عادی جلو دهد باید مخالفت کنیم نه اینکه از مدیران مدارس بخواهیم با کودکانی که بهنوعی خرجکش خانواده محسوب میشوند مدارا کنند و یا اینکه آنها را با کارگران پاکستانی و ... مقایسه کنیم. اگر اینطور است چرا برای گرایش این کودکان به سمت رشتهها مهندسی و پزشکی برنامهریزی نمیکنند و میخواهند آنها را جایگرین «توربافها» و «جوشکارهای» خارجی کنند. این یک نگاه کاملا غیر اجتماعی است که بخواهیم کودکان را تشویق به کار کنیم.»
این کارشناس مسائل حوزه کارکودکان در پایان با پیشنهادی به مسئولان قرارگاه و آموزش و پرورش میگوید: «توجه داشته باشید که با وجود پتانسیلهایی که در حوزه اجتماعی داریم میتوانیم موضوع کار کودکان را یکبار برای همیشه برطرف کنیم چون انجمنها، خیریهها و البته نهادها و سازمانهای جهانی مانند «یونسکو» تجربیات خوبی در این زمینه دارند. با کمک گرفتن از این طرحها و ایدهها بدون اینکه موضوعات را در قالب قرارگاه پیگیری کنیم مشکلات و چالشها را قدم به قدم برطرف کنیم. حذف کار کودکان و نوجوانان امری شدنی است ولی نه با نگاههای امنیتی و نظامی بلکه با استفاده از سرفصلها و پژوهشهایی که در این حوزه انجام شده است.»