شنیده ها: یک استاد دانشگاه میگوید: «سازمان ملل متحد، بحران آب را سرانه کمتر از ۱۰۰۰ متر مکعب تعریف میکند. تخمین زده میشود که سرانه آب ایران به حدود ۱۰۰۰ متر مکعب به ازای هر نفر در سال کاهش یافته است. این رقم به طرز خطرناکی نزدیک به آستانه کمبود مطلق است.»
بحران آب در ایران وارد مرحلهای بحرانی و چندلایه شده است. از کاهش شدید منابع تجدیدپذیر تا فرونشست زمین و تهدید امنیت غذایی، نشانههای هشدارآمیز در سراسر کشور دیده میشود.
لایه نمک از کیلومترها دورتر برق میزند. لاشه پرندهها و جانوران گویی مومیایی از قرنها پیش زیر تابش مستقیم آفتاب هستند که تصویری غریب به وجود آورده است. هوا گرم و کشنده است. هیچ موجود زندهای در دشتهای مرکزی ایران زندگی نمیکند. تمام دشتهای فلات مرکزی به دشت لوت و دشت کویر شباهت دارند. دشتهایی که در ۵۰ سال قبل گاهی حتی تالابهای فصلی را در خود میدید و در ماههایی از سال پرندگان مهاجر آنجا رفتوآمد میکردند. اکنون زایندهرود، گاوخونی، مهارلو، بختگان، پریشان، حوض سلطان، دریاچه نمک و... کاملاً خشک شدهاند. مناطق مرکزی ایران شبیه به صحرای آفریقا و عربستان است.
در حالی که تهران با قطعی آب تا ۴۸ ساعت و ایران با دمای بیش از ۵۰ درجه سانتیگراد در جنوب کشور مواجه است، کشور با ۸۰ درصد مخازن آب عملا خالی وارد پنجمین سال متوالی خشکسالی خود میشود. مقامهای دولتی ایران هشدار میدهند که پایتخت ممکن است ظرف چند هفته با کمبود آب مواجه شود.
چندسالی است که دیگر ناترازی برای توضیح وضعیت انرژی کشور در حوزه برق و گاز گویا نیست و کارشناسان صحبت از بحران برقی و گازی میکنند. در این حین که کشور دچار بحران انرژی است، ذخایر سدهای کشور نیز بسیار کاهش پیدا کرده است و بارندگیها نیز به مراتب کمتر شده و بسیاری هشدار بروز یک بحران آبی را در کشور میدهند؛ بنابراین سوال میشود که آیا در چندسال آینده آب هم به وضعیت گاز و برق مبتلا میشود؟
وقتی صحبت از خشکسالی میشود، همه توجهها به سمت مصرف آب و وضعیت آب پشت سدها میرود اما بیشتر مردم نمیدانند که تردد مدام با خودرو شخصی، گرم کردن بیش از حد خانه در فصول سرد و سرد کردن در ماههای گرم یا حتی تعمیر نکردن موتورخانه منزلشان چقدر میتواند در شدت گرفتن تغییرات اقلیمی و خشکسالی موثر باشد.

