ایران تماشاگر صنعت توریسم و عربستان و ترکیه پیشتاز/ تفاوت وضعیت گردشگری کشور از اظهارات مسئولان در تریبونهای رسمی تا واقعیت جاری
شنیده ها: «سال گذشته هفت میلیون و ۳۹۹ هزار گردشگر به ایران سفر کردند. این آمار بهطور رسمی توسط فراجا اعلام شده است. در سال پیشازآن این رقم شش میلیون نفر بود.» این آمار را وزیر گردشگری در مراسمی که بهبهانه روز جهانی گردشگری برگزار شده بود، ارائه کرده است.
پشت تریبونهای رسمی، همهچیز روبهراه است؛ قرار است نوروز امسال گردشگری شکوفا شود، صدها هتل ساخته شود، گردشگران روانه کشور شوند و تفاهمنامههای همکاری امضا شوند. بازارهای جدید پیدا شده است و گردشگران جدید روانهاند بهسوی مقاصد و جاذبههای ایران.
گویی پشت تریبونها فضایی دیگر حاکم است و حقیقت نقل دیگری از روایت گردشگری دارد. راهنمایان گردشگری هنوز بهدنبال شغلهای جدید هستند، اقامتگاهها یکی پس از دیگری تعطیل شدهاند و ساختمانهای نیمهکاره هتلها، از سرمایهگذاریهای نیمهتمام و ورشکستگیهای مالی میگویند. گردشگری ایران با تمام مشکلاتش، در ورطه بحران و انکار گرفتار شده. باید باور کرد تا زمانی که واقعیتها دیده و پذیرفته نشوند، امیدی به درمان این زخم وجود ندارد. مواجهه صادقانه با بحران، اولین گام برای رفع آن است؛ نه انکار و به پستو راندنش.
«سال گذشته هفت میلیون و ۳۹۹ هزار گردشگر به ایران سفر کردند. این آمار بهطور رسمی توسط فراجا اعلام شده است. در سال پیشازآن این رقم شش میلیون نفر بود.» این آمار را وزیر گردشگری در مراسمی که بهبهانه روز جهانی گردشگری برگزار شده بود، ارائه کرده است. او در پیامی که به مناسبت این روز در سایت دولت منتشر شده، نیز اعلام کرده است: «افزایش اشغال هتلها، بازگشت پرشتاب گردشگران خارجی و رشد اعتماد سرمایهگذاران، رسیدن به هدف ۱۰ میلیون گردشگر تا سال ۱۴۰۴ را به افق قابلتحقق بدل کرده است.» شش ماه از سال ۱۴۰۴ گذشته و وزیر معتقد است در شش ماه باقیمانده -که به گواه فعالان گردشگری تقریباً تمامی تورهای ورودی برنامه خود را به ایران لغو کردهاند– میتوان به هدف ۱۰ میلیون گردشگر ورودی رسید.
بد نیست نگاهی به آمارهای رسمی کشورهای همسایه بیندازیم. همزمان با روز جهانی گردشگری وزارت گردشگری عربستان اعلام کرده است: «در تابستان ۲۰۲۵ بیش از ۳۲ میلیون گردشگر داخلی و بینالمللی از مقاصد مختلف در سراسر کشور بازدید کردند.» این آمار افزایشی ۲۶ درصدی نسبت به تابستان گذشته داشته است. در سوی دیگر جغرافیای خاورمیانه، وزیر فرهنگ و گردشگری ترکیه اعلام کرده است: «استانبول در ۹ ماه نخست سال جاری میزبان ۱۳.۵ میلیون گردشگر بوده و این موفقیت با وجود درگیریها و بحرانهای منطقهای بهدست آمده است.»، اما فقط آمارها نیستند که تفاوتها را به رخ میکشند، رویکردها هم متفاوت است.
«محمد نوری ارسوی»، وزیر فرهنگ و گردشگری ترکیه، با اشاره به اینکه در سال ۲۰۰۲ کل گردشگران ورودی به ترکیه حدود ۱۲ تا ۱۳ میلیون نفر بودند، تأکید کرد: «رسیدن شمار گردشگران به ۱۳.۵ میلیون نفر در ۹ ماه نخست سال ۲۰۲۵، آنهم فقط در یک شهر یعنی استانبول، نشاندهنده موفقیت بزرگی است.» او گفته است: «اقدامات مهمی در این سالها برای مقاومسازی گردشگری در برابر بحرانها انجام شده و همه تصمیمها با در نظر گرفتن نیازهای واقعی بخش گردشگری گرفته شده است.» به باور ارسوی رقابت گردشگری دیگر میان کشورها نیست، بلکه میان شهرها جریان دارد. مهمترین شهرهای جهان برای پیشتازی در رقابت گردشگری تلاش زیادی میکنند و وزارت فرهنگ و گردشگری ترکیه نیز شبانهروز تلاش میکند تا استانبول سهم بیشتری از بازار گردشگری جهانی بهدست آورد.
بیشتر بخوانید:سیاست از موانع پیش روی گردشگری در ایران
وزارت گردشگری عربستان هم که چندسالی است بسیاری از بازیگران جهانی گردشگری را شگفتزده کرده است، در گزارش روز جهانی گردشگری خود اعلام کرد: «رشد ۲۶ درصدی گردشگری در تابستان سال جاری نتیجه تلاشهای مستمر برای توسعه بخش گردشگری و افزایش جاذبههای این کشور است.» تلاشی مطابق با اهداف چشمانداز ۲۰۳۰ که هدف آن قرار دادن عربستان سعودی بهعنوان یکی از مقاصد مسافرتی پیشرو در جهان است. گزارش وزارت گردشگری عربستان برنامههای آینده را شامل توسعه محصولات گردشگری نوآورانه، میزبانی رویدادهای فرهنگی بینالمللی و بهبود کیفیت خدمات گردشگری اعلام کرده است. سؤال اینجاست که گردشگری ایران که هنوز مرجع آمارش فراجا است، چگونه برنامه بلندمدتی برای عبور از بحرانهای متعدد این بخش تدوین خواهد کرد؟ وقتی پس از سالها هنوز تعریف دقیق از «گردشگر»، آمار شفاف از رفتار سفر و برنامهریزی واقعی برای توسعه گردشگری در بدنه این بخش مورد توجه نیست، هیچ عددی -چه هفت میلیون، چه ۱۰ میلیون- نمیتواند دستاورد محسوب شود.
گردشگری دچار بحران ساختاری
«غلامحیدر ابراهیم بای سلامی»، رئیس بنیاد غیردولتی توسعه گردشگری پایدار، درباره حقایق جاری در بخش گردشگری به «پیام ما» میگوید: «فرار سرمایههای مالی و انسانی از گردشگری ایران، بهمراتب بیشتر از سایر بخشهای کشور است. بسیاری از پروژههای گردشگری، بهویژه در بخش ساختوساز هتلها، با زیانهای هنگفت مواجه شدهاند. صدها هتل و پروژه گردشگری که دارای ضمانت بانکی بودند، اکنون در حال ضبط و مصادره توسط بانکها هستند. متأسفانه وضعیت گردشگری کشور از نظر زیرساختها و خدمات، شرایط مناسبی ندارد. در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات، که امروزه بخش بزرگی از گردشگری جهانی براساس آن بنا شده است، ایران با محدودیتهای عمده و ساختاری مواجه است. این محدودیتها نهتنها در بخش بازاریابی و تبلیغات، بلکه در حوزه خدمات مقاصد و تسهیل خدمات برای گردشگران نیز مشاهده میشود.» او به مشکلات زیربنایی دیگری در این بخش هم اشاره میکند و میگوید: «در زمینه حملونقل، ایران به هزار هواپیما و هزار هتل جدید نیاز دارد، اما هیچکدام از این نیازها تأمین نشدهاند. همچنین، راهبرد و برنامه مشخصی برای اجرای طرحهای پیشران کارآفرینی در گردشگری وجود ندارد.
بیشتر بخوانید:گردشگری باید پیشگام تغییر و اصلاح روندها باشد
از نظر اداری و ساختاری نیز مدیریت عالی گردشگری در کشور شرایط مطلوبی ندارد و رو به فرسایش است. گردشگری از نظر مدیریتی در وضعیت بحرانی قرار دارد و برنامهای برای توسعه و بهبود توسعه مدیریت آن وجود ندارد. بسیاری از مدیران برجسته و کارشناسان این حوزه در انزوا قرار دارند و آنچه در تریبونهای رسمی اعلام میشود، بیشتر به شوهای تبلیغاتی و پروژههای موهومی شبیه است که آثار آنها در واقعیت دیده نمیشود.» به باور او، اظهارات دور از واقعیت مسئولان میتواند منجر به بیاعتمادی عمومی شود. درحالیکه بسیاری از بازیگران بزرگ این صنعت در دنیا هیچ مراوده و ارتباطی با بخش گردشگری ایران ندارند و بسیاری از کشورها ورود شهروندانشان به ایران را محدود کردهاند، باید با حقایق مواجه شد.
هدفگذاریهای بدون برنامه
«سهند عقدایی»، عضو هیئتمدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی استان تهران، هم در گفتوگو با «پیام ما» به نکات دیگری درباره حقایق موجود در بدنه گردشگری ایران اشاره میکند. او معتقد است آمارهای اعلامی در بخش گردشگری هنوز مبنای دقیقی ندارند. با اینهمه حتی اگر به آمار رسمی اعلامشده هم استناد کنیم: «در سند چشمانداز بیستساله، هدف این بود که تا سال ۱۴۰۴ به ۲۰ میلیون گردشگر ورودی برسیم، اما اکنون که به پایان آن دوره رسیدهایم، فقط به یکسوم این هدف رسیدهایم. سؤال مهمتر این است که طی این ۲۰ سال، چه برنامهای برای رسیدن به این عدد (۲۰ میلیون گردشگر) در نظر گرفته شده بود؟ این مشکل بزرگ حکمرانی در ایران است که وقتی هدفی دوردست تعیین میشود، مسئولان با لفاظی آن را مطرح میکنند، اما هرچه به موعد هدف نزدیکتر میشویم و ناکامیها بیشتر آشکار میشود، آن هدف به سکوت و فراموشی سپرده میشود.» او به اهداف برنامه هفتم اشاره میکند و میگوید: «اکنون صحبت از این است که تا پایان برنامه هفتم توسعه -یعنی سال ۱۴۰۷- ایران باید به ۱۵ میلیون گردشگر برسد. درحالیکه در سال ۱۴۰۴ براساس آمار رسمی تنها هفت میلیون گردشگر داشتهایم. این یعنی باید طی سه سال بیش از دو برابر رشد کنیم؛ ادعایی که بهنظر نمیرسد محقق شود. پیشبینی من این است که از میانههای سال ۱۴۰۵، دیگر کسی درباره این هدفگذاری هم حرفی نخواهد زد؛ چون احتمالاً محقق نخواهد شد و جای خود را به یک هدف دوردست دیگر خواهد داد.»
عقدایی با اشاره به فعال شدن مکانیسم ماشه و تأثیر آن بر گردشگری، این مسئله را عنوان میکند که در طول سالهای پس از شروع تحریمها هم مناسبات مالی از مسیرهای رسمی با شرکای خارجی میسر نبود، اما حالا این وضعیت پیچیدهتر میشود: «قبلاً اگر یک شرکت اروپایی قصد همکاری با یک شرکت ایرانی در حوزه گردشگری را داشت، خودِ همکاری و عقد قرارداد قانونی بود و مشکل در انتقال پول و تبادلات مالی رسمی بود که ما سعی میکردیم با روشهای جایگزین، با صرف هزینه بیشتر، تبادلات مالی را انجام دهیم. اما حالا، با فعال شدن مکانیسم ماشه، اصلِ معامله با ایران غیرقانونی است. این وضعیت باعث میشود تجارت با ایران سختتر شود. در گذشته ما تجربههایی داشتیم از مسدود شدن حساب شرکتهایی که با ایران همکاری میکردند، اما دولت کشور مربوطه اعلام میکرد از نظر قوانین داخلی، همکاری با ایران ممنوع نیست. ولی در شرایط جدید، دولتها نیز میتوانند بهطور رسمی مانع همکاری شرکتهایشان با ایران شوند یا محدودیتهایی جدی وضع کنند.» گردشگری ایران، پس از یک دهه بحران و فرسایش، امروز در جایگاه تماشاچی ایستاده؛ آنهم در برابر بازیگرانی که با وجود ظرفیتهای طبیعی و فرهنگی کمتر، با مدیریت واقعگرا و دادهمحور، رکوردهای تازهای در منطقه ثبت میکنند. بازیگرانی که با واقعیتها و آمارهای شفاف کار میکنند، نه با تصاویر انتزاعی و آمارهای بیاساس که نمیتوانند مبنای هیچ برنامه دقیقی باشند.