ترامپ و برنامه هستهای ایران؛ ۲ سناریوی مهم پیش روی ساکن جدید کاخ سفید
شنیده ها: گروهی از ناظران با استناد به مواضع ضد و نقیض ترامپ خواه در ارتباط با ایران یا خاورمیانه، براین باورند که سیاست یک بام و دو هوای ساکن کاخ سفید مانع از آن میشود تا به توان تصویری نسبتا روشن از خاورمیانه در عصر ترامپ ارائه کرد. با این همه اگر براساس رویکرد پیشین او در ارتباط با خاورمیانه بخواهیم پیش بینی کنیم، شاید زمینه برای گسترش جنگ هموار شده و تنشها به شکلی تصاعدی افزایش یابد.
موسسه خاورمیانه با انتشار یادداشتی مدعی شد، دونالد جی. ترامپ که در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا پیروز شد و در ۲۰ ژانویه به کاخ سفید باز میگردد، با به دست گرفتن قدرت احتمالاً با خاورمیانهای آشفته روبهرو خواهد شد و همزمان جنگ در غزه نیز ادامه خواهد داشت. در این میان تداوم حملات محور مقاومت و پاسخ احتمالی ایران به اسرائیل نیز از جمله گزارههایی است که نمیتوان آن را نادیده انگاشت.
به ادعای این موسسه، با توسل به سیاستهای دولت اول ترامپ و همچنین استناد به بیانیههای عمومی ترامپ در دوران نامزدیاش در انتخابات، شاید بتوان چشماندازی از سیاست احتمالی دولت دوم رئیس جمهوری تازه نفس در ارتباط با خاورمیانه را ترسیم کرد.
به ادعای این موسسه مطالعاتی دو موضوع اصلی احتمالاً بر دستور کار منطقهای دولت بعدی ایالات متحده غالب خواهد بود؛ ایران و رویارویی اسرائیل و فلسطین. همزمان سیاست انرژی، مصر و روابط با کشورهای خلیج فارس نیز در کانون توجه دونالد ترامپ است؛ گزارههایی که موسسه خاورمیانه تلاش کرده به تفکیک به هرکدام از آنها بپردازد.
سیاست یک بام و دو هوای ترامپ در ارتباط با ایران
موسسه خاورمیانه در ادامه یادداشت ادعاییاش آورد، ترامپ مدعی است که ایالات متحده باید مانع از پیشرفت برنامه هستهای ایران شده و همزمان به نفوذ و قدرت منطقهای تهران در خاورمیانه پایان دهد. ترامپ تاکید دارد که جهان امروز آشفتهتر از زمانی است که او در قدرت بود. در همین زمینه ساکن جدید کاخ سفید رویارویی تهران و تلآویو را در همین قاب تبیین کرده است.
ترامپ در بیانیهای که پس از حمله ایران به اسرائیل در اکانت Truth Social خود منتشر کرد، مدعی شد «جهان در آتش است و از کنترل خارج میشود.» در همان پست، او ادعا کرد: «این جنگ قابل پیشگیری بود. هرگز نباید اتفاق میافتاد. اگر من رئیس جمهور بودم، این اتفاق نمیافتاد!» در این میان ونس، معاون ترامپ نیز در پاسخ به اینکه آیا از حمله اسرائیل به ایران حمایت میکند یا خیر مدعی شد که دونالد ترامپ «با ایجاد بازدارندگی، ثبات را در جهان به ارمغان آورد».
بیشتر بخوانید:ادعای آمریکا درباره امکان تولید ۱۲ سلاح اتمی توسط ایران
علاوه بر این، او ادعا کرد که در عصر ریاست «دولت بایدن- کامالا هریس» ایران ۱۰۰ میلیارد دلار از دارایی مسدود شدهاش را دریافت کرده است». ونس بار دیگر بر رویکرد ترامپ مبنی بر «صلح با توسل به طریق قدرت» تاکید کرد و این که چگونه این امر باعث شد که کشورها برای ثبات و صلح به ایالات متحده روی بیاورند.
در کنار تنشهای در خاورمیانه، پیشرفت برنامه هستهای ایران نیز یکی از دغدغههای اصلی ترامپ است. ترامپ پیشتر مدعی بود که ایالات متحده باید پیشرفت برنامه هستهای ایران را متوقف کند. ترامپ ۲۶ سپتامبر در یک کنفرانس مطبوعاتی در شهر نیویورک مدعی شد که ایران میتوانست "با ما توافق کند".
او در ادامه ادعا کرد که ایران نباید سلاح هستهای داشته باشد؛ این ادعا در حالی توسط ترامپ تکرار میشود که تهران بارها تاکید کرده که خواهان سلاح هستهای نبوده و نیست. با این همه ۴ اکتبر، ترامپ رویکرد بایدن در باب حمله ادعایی اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران را به چالش کشید و ادعا کرد، باید مانع از پیشرفت برنامه هستهای ایران شد.
این در حالی است که ترامپ ادعا کرده که قادر است با ایران به توافق دست یابد، اما جزئیاتی در این زمینه منتشر نکرده است. ترامپ در پاسخ به این سوال که آیا در صورت انتخاب مجدد با ایران مذاکره خواهد کرد یا نه، گفت: «مطمئناً، این کار را انجام میدهم» و «ما باید توافق کنیم، زیرا عواقب عدم توافق جدی است».
ترامپ و خاورمیانهای که به نفس افتاده است
موسسه مطالعاتی خاورمیانه در ادامه مدعی شد، ترامپ خواستار پایان جنگ در غزه است، هرچند در لا به لای پیامهای او شاهد هستیم که ساکن تازه نفس کاخ سفید بر پیروزی اسرائیل متمرکز شده است. ترامپ همچنین نشان داده که از تلاشها برای پیشبرد عادیسازی و توافقهای یکپارچهسازی منطقهای مانند توافق عادیسازی پیشنهادی اسرائیل و عربستان حمایت میکند.
او در جریان سخنرانیاش در شورای اسرائیلی-آمریکایی مدعی شد: «ما اسرائیل را دوباره بزرگ خواهیم کرد و تاکید کرد که با رای یهودیان آمریکایی، او "مدافع"، "محافظ" آنها خواهد بود.» ساکن تازه کاخ سفید همچنین خود را «بهترین دوست یهودی- آمریکاییها که تا به حال در کاخ سفید داشتهاند» توصیف کرد و مدعی شد که انتخابات آمریکا "مهمترین انتخابات تاریخ اسرائیل" است.
ترامپ با بیان اینکه حمله ۷ اکتبر "یکی از تاریکترین ساعات در تمام تاریخ " است، مدعی شد: در صورت پیروزی در انتخابات روابط واشنگتن و تل آویو قویتر و نزدیکتر از همیشه خواهد بود. ترامپ گفت: «ما باید از طریق «رهبری تزلزل ناپذیر آمریکا و قدرت بیچون و چرای آمریکا» که به «طلوع خاورمیانه جدید و هماهنگتر» فرصت میدهد، این لغزش خطرناک به سمت درگیری، نفرت و ویرانی را متوقف کنیم.» وی همچنین تاکید کرد که «اگر ایالات متحده نباشد، این اتفاق نخواهد افتاد.»
همزمان شاهد حمایت ترامپ از اسرائیل برای پاسخ ادعایی به هر آن چیزی هستیم که ساکن تازه کاخ سفید آن را تهدیدی وجودی ععلیه تلآویو قلمداد میکند. ترامپ در تماس تلفنی با نتانیاهو در اوایل ماه جاری گفته که اسرائیل باید "آنچه را که باید برای حراست از خود لازم است را انجام دهد". در جریان مراسم الگرد حمله ۷ اکتبر در فلوریدا نیز ترامپ قول داد که از حق اسرائیل برای پیروزی در جنگ حمایت خواهد کرد.
بازتاب اظهارات پیشین ترامپ در باب این که اسرائیل باید جنگ علیه حماس را در غزه به پایان برساند، موجب شد تا بسیاری پیش بینی کنند که در صورت بازگشت ترامپ به کاخ سفید ابعاد تنشها در خاورمیانه گستردهتر خواهد شد. بالاخص آن که ترامپ بارها مدعی شد که رویکرد بایدن و هریس زمینهساز طولانی شدن جنگ شده و در صورت پیروزیاش کار را تمام خواهد کرد.
بیشتر بخوانید:دلیل کندشدن برنامه هستهای ایران چیست؟
این را باید گفت که ترامپ و ونس هر دو بایدن و هریس را به واسطه فشار بر اسرائیل جهت برقراری آتش بس تحت فشار قرار داده بودند. ترامپ در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی که ماه آگوست برگزار شد، ادعا کرد که برقراری آتش بس صرفا به حماس فرصت میدهد تا خود را بار دیگر سازماندهی کرده و برای حملهای به سان حمله هفتم اکتبر آماده شود.
این ادعاها در حالی رسانهای شد که ترامپ در مصاحبهای با العربیه ادعا کرد که صلح واقعی به زودی محقق خواهد شد. او بار دیگر به توافق ابراهیم اشاره کرد و مدعی شد که در صورت بازگشت به قدرت دامنه این توافق گستردهتر خواهد شد.
در این میان سوال این است، با لحاظ کردن مواضع ترامپ در ارتباط با ایران و خاورمیانه بازگشت او در بلندمدت برای منطقه چه معنایی دارد؟ موسسه خاورمیانه در پاسخ مدعی شد، دو سناریو دراین باره مطرح است. یک سناریو مرتبط با تحولات گذشته است و براین مبنا تصویری از آینده ترسیم میکند و دیگری، چشم اندازی آیندهنگرتر خواهد بود.
سناریوی اول که محتملتر به نظر میرسد این است که جمهوریخواهان و دموکراتها طیف گستردهای از موضوعات سیاست عمومی، از جمله سیاست خارجی در عرصه خاورمیانه را به عنوان اهرم حزبی و یا ایدئولوژیکی قلمداد کنند. این مدلی بوده که ایالات متحده در طول ربع قرن گذشته بدان متوسل شده، در همین قاب باید گفت که تقسیمبندیهایی، چون تعریف دیپلماتها و رهبران نظامی، تصویب بودجههای مورد نیاز برای اجرای برنامهها و برای پیشبرد یک استراتژی امنیت ملی منسجمتر در خاورمیانه برای این بازیگر بسیار پرهزینه بوده است. نمایش قوی حزب جمهوری خواه در رقابتهای کنگره، از جمله بازپس گیری کنترل سنای ایالات متحده، ممکن است این روند را تسریع کند، اما هنوز زود است دراین باره نظر دهیم.
سناریوی دوم، که در حال حاضر کمتر محتمل به نظر میرسد، سناریویی ادعایی است که در آن رهبران هر دو حزب تشخیص میدهند که دشمنان آمریکا، به دنبال دامن زدن به اختلافات حزبی و ایدئولوژیک در داخل ایالات متحده بودهاند تا از تحقق تعامل واشنگتن جلوگیری کنند. اگر این سناریو مورد قبول واقع شود در چنین شرایطی ساهد تلاشهای دو حزبی برای عبور از تنشها خواهیم بود؛ گزارهای که فعلا دور از ذهن است.