صداوسیما؛ رسانه رسمی، اما بیاعتبار! | عاقبت قربانی کردن حقیقت
شنیده ها: عباس عبدی با اشاره به اعتبار اندک صداوسیما در بین مردم نوشته: صدا و سیما به دلیل پیشه کردن روایتمحوری بیشترین ظلم را به اخباری میکند که واقعیت دارند، ولی از نظر مخاطبان بیطرف پذیرفته نمیشوند.
«وقتی میگوییم صدا و سیما فاقد مرجعیت رسانهای است یعنی چه؟» این سوالی است که عباس عبدی در یادداشتی در روزنامه اعتماد و با اتکا به آخرین نظرسنجی ایسپا به آن پاسخ میدهد.
او نوشته: «مرجعیت خبری و رسانهای، یعنی اینکه مردم برای اخبار تولیدی این رسانه چقدر اعتبار قایل هستند؟ در پیمایش ارزشها و نگرشهای سال گذشته، ۵۸ درصد مردم به صدا و سیما اعتماد کم و خیلی کم داشتهاند. فقط ۲۷درصد اعتماد زیاد و خیلی زیاد ابراز داشتهاند. بیاعتمادی دو برابر اعتماد بوده است. این اعتماد در مردان، در جوانان، و در افراد با تحصیلات دانشگاهی خیلی کمتر، در شاغلین کمتر، و بر عکس در زنان خانهدار بیشتر است. در مراکز استان کمتر و در روستاها بیشتر است. در تهران نیز خیلی کمتر است. در واقع برحسب تمام متغیرهایی که معرف اثرگذاری و اهمیت کیفی است وضعیت اعتماد به این رسانه بسیار بدتر است. مثلا در استان تهران نسبت اعتماد به بیاعتمادی به صدا و سیما حدود ۴ به یک است، و اگر این را برای شهر تهران به دست آوریم، احتمالا از نسبت ۵ یا ۶ به یک هم فراتر میرود. پیگیری خبری هم همینگونه است. در همین پیمایش هم میتوان گفت که پیگیری خبری از طریق صدا و سیما در افراد بالای ۵۰سال و افراد با تحصیلات کمتر دو برابر جوانان و تحصیلکردهها است. کلا صدا و سیما از عرصه رسانه مدرن خارج شده است.»
عباس عبدی با اشاره به اینکه «اعتماد به سایر رسانهها نیز بهتر از اعتماد به صدا و سیما نیست و شاید هم بدتر باشد» نوشته: «ولی این دو را نباید مقایسه کرد. صدا و سیما رسانه رسمی کشور است. مثل این است که بگوییم اعتماد مردم ما نسبت به مسوولان کشور به همان میزان اعتماد نسبت به بیگانگان است و فرقی ندارد و طبیعی است. صدا و سیما باید هم در کمیت و کیفیت و هم در اعتماد سرآمد باشد. اگر مردم به مشکلی درباره اعتبار خبر برخوردند، به آن ارجاع دهند. تقریبا هیچ موردی نیست که چنین شود، بلکه عکس آن وجود دارد.»
این تحلیلگر اصلاحطلب در شرح دلایل این وضعیت صداوسیما نوشته: «چون سیاست خبری این رسانه، «روایتمحور» و نه «حقیقتمحور» است. خود دستاندرکاران آنجا هم بعید است که به شنیدن اخبار خودشان بسنده کنند، مساله این است که در مواردی هم که خبر درستی میدهند، به دلیل روایت محور بودن، شنوندگان آن را نمیپذیرند و به حساب روایت نادرست غالب میگذارند. انکار این وضعیت صدا و سیما از سوی دستاندرکاران آن بدترین خبری است که میتوان شنید. در واقع دیگر نباید انتظار داشت که تغییری در درون این رسانه رخ دهد. صدا و سیما به دلیل پیشه کردن روایتمحوری بیشترین ظلم را به اخباری میکند که واقعیت دارند، ولی از نظر مخاطبان بیطرف پذیرفته نمیشوند.»