افشای هدفِ واقعی اسرائیل در لبنان
شنیده ها: «هدف اصلی اسرائیل در لبنان، در حقیقت اجرایی کردن یک طرح آمریکایی-اسرائیلی است که در قالب آن، بخش زیادی از توانمندیهای نظامی حزب الله لبنان بایستی تضعیف شود و این جنبش از نظر نظامی سقوط قابل ملاحظهای را تجربه کند. به طور خاص، اسرائیل و آمریکا به دنبال ضربه زدن به زرادخانه موشکهای بالستیک و پهپادهای حزب الله لبنان هستند.»
پایگاه خبری "میدل ایست آی" در گزارشی با اشاره به تشدید تحرکات تنشزای اسرائیل در لبنان، به طور خاص به این نکته اشاره کرده که این رژیم ورای اهداف اعلامیاش، برخی دستورکارهای پشت پرده را نیز در این کشور (لبنان) دنبال میکند.
در این رابطه، اسرائیل با همکاری آمریکا سعی دارد تا به نحوی جدی به زرادخانه موشکی و پهپادی حزب الله لبنان ضربه بزند. موضوعی که از چند سال قبل به نحو قابل تاملی مورد توجه تحلیلگران غربی قرار گرفته و حتی آنها تهدید زرادخانه تسلیحاتی حزب الله لبنان و دیگر اعضای محور مقاومت را به مراتب شدیدتر و جدیتر از توان موشکی و هستهای ایران ارزیابی کرده اند. میدل ایست آی در گزارش تحلیلی خود به طور خاص این نکته را برجسته سازی میکند که برخلاف حملات گسترده صهیونیستها علیه اهداف حزب الله لبنان، این جنبش هنوز بخش زیادی از توانمندیهای خود را حفظ کرده و برگهای برنده خودش را در نبرد با اسرائیل رو نکرده است. موضوعی که در ادامه راه میتواند بحرانهای جدی و گستردهای را برای اسرائیل نوید دهد.
به گزارش فرارو به نقل از میدل ایست آی؛ در پسِ پرده تشدید اقدامات نظامی و تنشزای اسرائیل علیه لبنان، اهداف راهبردی جدی نهفته است. جنگ فرسایشی که حزب الله لبنان آن را در ۱۱ ماه گذشته به اسرائیل تحمیل کرده، تا حد زیادی این رژیم را در جبهههای اقتصادی، نظامی و روانی، تضعیف و خسته کرده است.
کارشناسان اسرائیلی، آمریکایی، و غربی، بارها و بارها این مساله را از زمانی که حزب الله لبنان در تاریخ هشتم اکتبر سال ۲۰۲۳ در حمایت از مردم غزه وارد نبرد با اسرائیل شد، برجستهسازی کرده اند. در هفتههای گذشته، اسرائیل با انجام سلسلهای از عملیاتهای تروریستی که در ۲۷ سپتامبر به ترور "سید حسن نصرالله" دبیرکل حزب الله لبنان و البته شمار دیگری از فرماندهان سیاسی و نظامی مقاومت انجامید، سعی در تغییر معادله موازنه قدرت در سطح منطقه داشته است.
نقطه آغاز انفجار درگیریها از سوی اسرائیل، روزهای ۱۷ و ۱۸ سپتامبر بود. روزهایی که اسرائیل در قالب حملات پیجری و منفجر کردن دیگر وسایل الکترونیکی، موجب زخمی شدن شمار زیادی از نیروهای ذخیره و افراد وابسته به حزب الله لبنان در بخشهای مدنی، اداری، رسانهای و ساختارهای پزشکی این جنبش شد.
در روز ۲۰ سپتامبر، اسرائیل اقدام به انجام یک حمله هوایی به بیروت کرد که منجر به شهادت رسیدن یک فرمانده نظامی حزب الله لبنان (ابراهیم عقیل) و البته شماری از فرماندهان نیروی رضوان این جنبش این شد. اسرائیل پیشتر در تاریخ ۳۰ جولای سال جاری، با ترور "فواد شکر" فرمانده ارشد نظامی حزب الله لبنان در قلب بیروت این پیام را به جنبش مقاومت اسلامی لبنان فرستاد که به دنبال تشدید تنش و درگیریها با آن است.
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و دیگر رهبران این رژیم به صراحت دو هدف عمده و اصلی را تشدید کمی و کیفی تنشها علیه لبنان و حزب الله اعلام کرده اند: قطع جبهه لبنان و میدانهای نبرد در غزه و به عقب راندن حزب الله لبنان از مرزهای مشترک با اراضی اشغالی و متوقف شدن حملات این جنبش به شمال اسرائیل که در نوع خود میتواند زمینه را برای بازگشتِ ساکنان آواره شمال اراضی اشغالی فراهم سازد.
با این همه، منابع سیاسی در بیروت از اهداف پنهانی نیز صحبت میکنند که رهبران اسرائیل از آنها به صراحت سخن نمیگویند.
فریبکاری نتانیاهو
رژیم اسرائیل مدام از درخواست خود جهت عقب رفتن نیروهای حزب الله از مرزهای کشترک با فلسطین اشغالی سخن گفته است با این حال، علی رغم رایزنیهای مختلف بین المللی در این رابطه و ابراز همکاری پنهانی اسرائیل با این موضوع، شاهد بودیم که این رژیم برخلاف تلاشهای برخی میانجی گران بین المللی نظیر فرانسوی ها، به طور پنهانی خودش را آماده اجرای عملیات تروریستی علیه دبیر کل حزب الله لبنان میکرد.
باید اذعان کنیم که هدف اسرائیل، ورای آن چیزی است که در ظاهر اعلام میکند. صهیونیستها سعی دارند به زعم خود از وضعیت کنونی در سطح منطقه استفاده کنند و به طور کلی توازن قدرت در منطقه را تغییر دهند و شرایطی را فراهم کنند که به زعم آنها منجر به برتری همه جانبه اسرائیل علیه رقبا و دشمنانش شود. موقعیتی که از نظر اسرائیل باید تا چندین سال دوام بیاورد.
"ولید چراتا"، ستوننویس مسائل بین المللی در روزنامه الاخبار لبنان در مقالهای مینویسد: "هدف اصلی اسرائیل در لبنان، در حقیقت اجرایی کردن یک طرح آمریکایی-اسرائیلی است که در قالب آن، بخش زیادی از توانمندیهای نظامی حزب الله لبنان بایستی تضعیف شود و این جنبش از نظر نظامی سقوط قابل ملاحظهای را تجربه کند. به طور خاص، اسرائیل و آمریکا به دنبال ضربه زدن به زرادخانه موشکهای بالستیک و پهپادهای حزب الله لبنان هستند".
وی اضافه میکند که: "فارغ از مداخلات و نقش حزبالله لبنان در معادله کلی جنگ غزه، تضعیف زرادخانه تسلیحاتی این جنبش یک اولویت راهبردی برای اسرائیل است، زیرا توانمندیهای حزب الله لبنان در این حوزه، حاملِ چالشهای راهبردی و سختی برای اسرائیل و نظم آمریکایی در سطح منطقه است".
ولید چراتا خاطر نشان کرده است که توماس فریدمن ستون نویس و تحلیلگر برجسته نیویورک تایمز در ماه نوامبر سال ۲۰۲۰ در پی پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، گزارشی را با عنوان "جوی عزیز، دیگر بحثی از تسلیحات اتمی ایران نیست" به رشته تحریر درآورد. فریدمن در این مقاله هشدار داد که توانمندیهای ایران، حزب الله لبنان و دیگر دشمنان اسرائیل در حوزه موشکهای بالستیک و پهپادها، هم برای اسرائیل و هم پنتاگون، به یک دردسر و چالش بزگر تبدیل شده است. موضوعی که نمیتوان نسبت به آن بی تفاوت بود و حامل بحرانهای جدی در ادامه راه برای منافع آمریکا و متحدانش خواهد بود.
ولید چراتا معتقد است که: "اسرائیل برای دستیابی به هدف مطلوب خود یعنی برچیدن توانمندیهای مذکور، جنگی بزرگ را علیه لبنان به راه انداخته به این امید که بتواند از حیث ساختاری و تسلیحاتی، ضربات سختی را به حزب الله لبنان وارد کند. جنگی که با کشتار و ویرانیهای گستردهای همراه است".
با این همه، جالب است که حزب الله لبنان علی رغمِ انجام ترورهای مختلف علیه رهبری سیاسی و نظامی آن و انجام گرفتنِ هزاران حمله هوایی از سوی این رژیم، هنوز پرچم سفید را بالا نبرده و فعالانه در برابر اسرائیل ایستاده است. واحدهای نظامی حزب الله لبنان همچنان بارانی از موشک و راکت بر سر اسرائیل میریزند و البته که نهادهای رسمی این جنبش نیز فعال هستند و نهادهای اجتماعی آن هم در عرصه میدانی زنده و پویا هستند.
یک افسر اطلاعاتی اسبق لبنان در گفتگو با میدل ایست آی گفته است که: "من میدانم و البته که اسرائیلیها و آمریکاییها هم میدانند که حزب الله لبنان تنها بخشی از توانمندیهای نظامی خود را آشکار کرده است".
ولید چراتا معتقد است که: "جنگ جاری با شکست و ناکامی اسرائیل به پایان خواهد رسید. تاکنون، جامعه اسرائیل که از نظر قومیتی طبقهبندی شده و از نظر سیاسی و اقتصادی تحت سلطه نخبگان اشکنازی است، از سیاستهای جنگطلبانه رهبران خود حمایت کرده است. با این حال، زمانی که آنها متوجه شوند که هزینههای بلندمدت جنگ چه در بُعد انسانی و چه اقتصادی، گزاف هستند، تردیدی نیست که به نیروهایی علیه جنگ تبدیل خواهند شد و رژیم اسرائیل را مجبور میکنند تا مواضع خود را مورد بازنگری قرار دهد".