رابطه دولت و قوه قضاییه از ابتدای انقلاب چگونه بود؟
شنیده ها: موضوع اختلاف قوه قضاییه و قوه مجریه این روزها بیش از پیش پررنگ شده است. اوج این مسئله در ماجرای فساد چای دبش بود که دولت مدعی است همه متهمان را به دستگاه قضا معرفی کرده اما قوه قضاییه رسما اعلام کرده که فساد توسط آنها کسف شده است. رویداد۲۴ در این گزارش به رابطه قوه قضاییه و دولت در دورههای مختلف جمهوری اسلامی پرداخته است.
ماجرای فساد اقتصادی صورت گرفته در چای دبش، ابعاد گستردهای دارد. یکی از این ابعاد که شاید کمتر به آن پرداخته شده است، پررنگ شدن اختلاف بین قوه قضائیه و قوه مجریه است؛ چنانچه مدیرعامل خبرگزاری قوه قضائیه در توییتر، نزدیکان رسانهای دولت از جمله رجانیوز و حمید رسایی را به خاطر بیصداقتی شماتت میکند.
ابراهیم رئیسی این هفته سعی کرد در ماجرای فساد چای دبش بار دیگر توپ را در زمین قوه قضائیه بیندازد و گفت «این مسئله در سال اول دولت کشف شد و تاکنون چهار میزگرد هم در رسانه ملی درباره آن برگزار شده است؛ حالا مردم منتظرند بعد از ۹ ماه اقدامی در این زمینه صورت بگیرد.»
صحبتهای رئیسی در واقع پاسخی به سخنان محسنی اژهای بود که چندی قبل گفته بود «قوه قضائیه به پرونده تمامی افرادی که اتهاماتی متوجه آنهاست بدون توجه به مقام آنها رسیدگی خواهد کرد؛ البته در خصوص پرونده مورد اشاره باید تاکید کنم که هنوز هیچ مدیر متخلف دولتی به ما معرفی نشده است»
حالا مردم با یک پرونده سه میلیارد دلاری مواجه هستند. قوه قضائیه از دولت میخواهد متخلفان را معرفی کند و رئیسی میگوید باید اقدامی صورت بگیرد. هر دو قوه قویا معتقدند خودشان کاشف فساد بودهاند و این صحبتها نه در جمع خصوصی که در تریبونهای عمومی مطرح میشود. اما آیا این اولین باری است که رئیسان دو قوه قضائیه و مجریه در برابر هم قرار میگیرند؟
در این سالها، رابطه قوه مجربه و قضائیه، فراز و نشیب زیادی داشته است. صحبت کردن از همه چالشها و اتفاقات در یک گزارش ممکن نیست، اما با مرور به اختلافات این سه دهه، به دوران ریاست جمهوری اخیر میرسیم تا ببینیم ریشه اختلافات اخیر رئیسی و اژهای از کجاست؟
رابطه قوه قضاییه و قوه مجریه از ابتدای انقلاب تا کنون
در دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی، مرحوم یزدی ریاست قوه قضائیه را بر عهده داشت. در آن زمان هر دوی این افراد از چهرههای موثر جامعه روحانیت مبارز بودند و گرچه دو دهه بعد، رفاقت آنها به اختلافات جدی منتهی شد، اما آن دوره هماهنگی زیادی بین سران قوا برقرار بود. اما بعد از آن رابطه دو قوه قضائیه و مجریه با فراز و نشیب همراه بود.
در دوره خاتمی، قوه قضائیه و دولت اختلافات جدی داشتند. روزنامههای حامی اصلاح طلبان انتقادات تندی علیه قوه قضائیه منتشر میکردند و قوه قضائیه هم این روزنامهها را توقیف میکرد. ماجرای دادگاه کرباسچی در همین دوره رخ داد که از نظر رسانههای اصلاح طلب، نمایشی برای تخریب دولت بود.
سال ۷۸ هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائیه شد. او در ابتدا درباره قوه قضائیه گفت ویرانه تحویل گرفتم که این جمله تعبیر به اصلاحات قضایی شد، اما در نهایت ارتباط دو قوه تفاوت چندانی نکرد. هرچند رئیس دو قوه احترام یکدیگر را حفظ میکردند. در همین دوره توقیف فلهای مطبوعات رخ داد و قاضی مرتضوی مشهور شد. هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود چند بار به اختلافات بین دو قوه پرداخته است. اما این اختلافات در فضای رسانهای بازتاب نداشت. در یکی از این خاطرات آمده است «عدهای با تأکید بر اصالت و حاکمیت مذهب تشیع و زبان فارسی، کمرنگکردن سایر مذاهب و اقوام را لازم میدانند؛ تقابل اصلی بین نظرهای آقای هاشمی شاهرودی، وآقای خاتمی، است که قابل توجه است.»
هاشمی شاهرودی اهل جدل نبود و ریاست او به قوه قضائیه با دور اول ریاست جمهوری احمدی نژاد هم حاشیه چندانی نداشت. رئیسان دولت و قوه قضائیه بعد از یک دهه، بار دیگر در محیطی نزدیک به هم فعالیت میکردند. سعید مرتضوی، محمدرضا رحیمی، غلامحسین الهام و محمد شریف ملکزاده از جمله نیروهایی بودند که بین دولت احمدینژاد و قوه هاشمی شاهرودی مشترک بودند و به بهبود این رابطه حسنه کمک میکردند.
ریاست صادق لاریجانی بر قوه قضائیه، همزمان با اعتراضات سال ۸۸ رخ داد. به مرور مشخص شد صادق لاریجانی آنقدرها هم با رئیس دولت همسو نیست. احمدینژاد در تریبون مجلس، تندترین اتهامات را به برادر صادق لاریجانی زد. در آن زمان لاریجانیها ریاست دو قوه را بر عهده داشتتد و قدرتی بی سابقه در ساختار سیاسی ایران در ید آنها بود. اختلاف احمدی نژاد و لاریجانیها در نهایت به قوام هیچکدام در عرصه سیاسی ایران منتهی نشد.
حسن روحانی در ۶ سال اول حضورش در قوه مجریه، چند بار با صادق لاریجانی اختلافات جدید پیدا کرد. یک بار سخنان روحانی درباره وضعیت نامطلوب مطبوعات و آزادی رسانهها در ایران را مصداق افترا، توهین و اهانت به دستگاه قضایی دانست. لاریجانی همچنین نسبت به تدوین و تصویب منشور حقوق شهروندی در دولت روحانی بیتوجهی نشان داد. در ماجرای حقوقهای نجومی و حسابهای قوه قضائیه نیز، بگو مگوهای زیادی بین رئیسان دو قوه، توجه خبرنگاران را به خود جلب کرد.
ارتباط قوه قضاییه و دولت در دوران رئیسی
روی کار آمدن ابراهیم رئیسی در قوه قضائیه، فضای بین قوه مجریه و قضائیه را پرتنشتر کرد. در ماجرای گرانی بنزین که قرار بود تصمیم مشترک سران سه قوه باشد، روحانی و رئیسی بارها دیگری را متهم به عدم صداقت میکردند. رئیسی خود را نامزد بازنده انتخابات میدید و نامزد بالقوه انتخابات بعدی و از هیچ فرصتی برای ضربه زدن به روحانی نمیگذشت. اصولگرایان در این دوره به راحتی از فساد اقتصادی مدیران دولت روحانی صحبت میکردند و آنها را به مجازات تهدید میکردند.
در ابتدای دولت رئیسی برخی پیشبینی میکردند که رابطه قوه قضائیه و مجریه، بهترین رابطه در سالهای بعد از انقلاب باشد. ابراهیم رئیسی از قوه فضائیه به قوه مجریه رفته بود زارعپور (وزیر ارتباطات)، خطیب، (وزیر اطلاعات) عبدالملکی (وزیر سابق کار) و اسماعیلی (وزیر ارشاد) که تیم فرهنگی دولت را تشکیل میدادند از قوه قضائیه آمده بودند. به اینها وزیر دادگستری و چند مسئولیت و معاونت دیگر هم میشود اضافه کرد. اما از همان ابتدا شایعات تایید نشدهای پیچید که نزدیکان رئیسی، فرد دیگری را برای ریاست قوه قضائیه پیشنهاد دادهاند. شایعاتی که رسما تایید نشد، اما طولانی شدن روند معرفی محسنی اژهای به عنوان جدیترین گزینه برای ریاست قوه قضائیه، شاید شاهدی بر این ادعا بود.
اما حالا چای دبش، اختلافات را به میان افکار عمومی کشانده است. حالا همه میدانند رئیسان دو قوه اختلافات درونی دارند. گرچه هرگز کسی رئیسان قوه را متهم نمیکند، اما هر دو به عملکرد نهاد دیگر انتقادات جدی دارند. ۳.۴ میلیارد دلار هم سوءاستفاده مالی شده است که رقم کمی نیست. اما سوال اساسی اینجاست که ریشه اختلافات رئیسی و اژهای در کجاست؟ آیا مسئله چای دبش و فشارهای وارد شده از طرف سوءاستفاده کنندگان باعث این افشاگریها شده است؟ یا ماجرا از جای دیگری آب میخورد و شایعات مربوط به دخالت رئیس سابق قوه در مسئولیت رئیس فعلی درست است؟ یا هیچ کدام از این مسائل مطرح نیست و این اختلافات، رونمای برخی اختلافات درونی در بازی قدرت است؟
منبع: رویداد 24