شنیده ها

اخبار ایران و جهان

شنیده ها

اخبار ایران و جهان

شنیده ها: سخنگوی حزب اعتماد ملی گفت: حاکمیت به مردم می‌گوید ما می‌خواهیم مردم امیدوار باشند؛ ولی برخی برعکس عمل می‌کنند یعنی به یک کسی می‌گویند تو خرما بخور، اما دست او را از رسیدن به آن خرما و رطب کوتاه می‌کنند که از درخت بچیند.
محمدصادق جوادی‌حصار سخنگوی حزب اعتماد ملی، در مورد اینکه با توجه به شرایط موجود امیدآفرینی که مسئولان از جمله آقای اژه‌ای بر ضرورت ایجاد آن تاکید می‌کنند چگونه امکان اجرایی شدن دارد، گفت: در آموزه‌های دینی ما و در قرآن کریم آمده است که «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ؛ کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ» این حرف من خطاب به حاکمیت است. حاکمیت به مردم می‌گوید ما می‌خواهیم مردم امیدوار باشند؛ ولی برخی برعکس عمل می‌کنند یعنی به یک کسی می‌گویند تو خرما بخور، اما دست او را از رسیدن به آن خرما و رطب کوتاه می‌کنند که از درخت بچیند.

وسیله‌ای هم برای از درخت بالا رفتن در اختیار او نمی‌گذارند و او باید بنشیند تا از درخت خرمایی بیفتد و خاک‌آلود شده و بعد در اختیار افراد قرار بگیرد آن هم بعد از اینکه پلاسیده شد. بنابراین عده‌ای نمی‌خواهند مردم را به شکل مستقیم در اداره امور مشارکت دهند.

وقتی به مردم می‌گویند شاد باشید، اسباب شادی مردم باید فراهم شود؛ وقتی به مردم می‌گویند امید داشته باشید باید اسباب امید مردم را فراهم کنند. ما در آستانه انتخابات هستیم و می‌خواهیم انتخابات مهمی را هم برگزار کنیم.

شما وقتی به مردم می‌گویید پای صندوق رأی بروید و رأی بدهید، مردم می‌گویند گزینه‌ای که می‌خواهم به او رای دهم در این گزینه‌ها نیست.

کاندیدایی که من می‌طلبم در میان گزینه‌های ردصلاحیت‌شده قرار دارد. شورای نگهبان محترم کاری کرده که دست ما کوتاه و خرما بر نخل باشد. ما نمی‌توانیم به آن مطلوب‌مان دست پیدا کنیم و بنابراین امید محقق نمی‌شود.

وقتی قرآن کریم می‌گوید چرا شما چیزی می‌گویید در زبان‌تان که به آن عمل نمی‌کنید، این موضوع نزد خدا خیلی سنگین و غیرقابل تحمل است که شما چیزی بگویید که به آن عمل نمی‌کنید.

برای خدا و بندگان خدا خیلی سنگین است که شما مردم را دعوت به نیکی کنید اما خودتان نیکی نکنید. مردم را دعوت به امید کنید اما اسباب امید، آینده‌پژوهی، آینده‌خواهی و آینده‌نگری را از آنها بگیرید.

بنابراین اینکه قرآن فرمود: کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ فقط برای مؤمنین تنها نیست، برای حاکمیت بر مؤمنین هم است. برای دستگاه حاکمیت و مدیران مؤمن هم است. برای مثال آقای اژه‌ای می‌فرمایند باید امید را ایجاد کرد، اسباب امید هم توسط حاکمیت هم باید ایجاد شود که انشاء‌الله ایشان تلاش کنند تا این موضوع اتفاق بیفتد.

اسباب امید در ابعاد مختلف باید بررسی شود. یکی از آنها ایجاد تعادل و عدالت اقتصادی در جامعه است. وقتی به قول حضرت امام خمینی (ره) طبقاتی از جامعه مرفه بی‌درد شدند، طبقاتی از جامعه هم تبدیل به کوخ‌نشینان شده‌اند. از کوخ‌نشینانی که حضرت امام گفتند که یک مویشان به صدتا کاخ‌نشینان می‌ارزد چه باقی‌مانده؟

آنها رفتند گورنشین شدند. وقتی دو خانواده یک آپارتمان را اجاره می‌کنند و در آن زندگی می‌کنند از آداب اسلامی، فرهنگ اسلامی و امید چه باقی می‌ماند؟ اگر عدالت اجتماعی، عدالت فرهنگی، عدالت اقتصادی و سیاسی و حتی خود عدالت نباشد، امکان ندارد امید محقق شود.

در جامعه ایران آن هم در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دسترسی به تعادل و موازنه خیلی سخت است. به همین خاطر است که وقتی به فردی می‌گوییم باید تلاش کنیم تا چرخ حاکمیت بهتر بچرخد و مردم در رفاه بیشتری قرار بگیرند، باورش برایش خیلی سخت است که کسی چنین وعده‌ای بدهد.

شما به مجلس نگاه کنید! با وعده حمایت از مستضعفین و انقلابی‌گری آمدند حالا دستاوردهایشان را بعد از دو سال و نیم بشمارید. دولت آقای رئیسی آمد تا عدالت بورزند اما هنوز تورم بالا و گرانی‌ افسارگسیخته داریم. هنوز تورم غیرقابل کنترل داریم.

بنابراین وقتی ما صحبت از امید می‌کنیم باید وسیله دسترسی به امید را هم در اختیار مردم قرار دهیم. بهترین و آسان‌ترین وسیله دسترسی به امید، ایجاد تعادل اجتماعی به معنای موازنه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است.

بیشتر بخوانید:  مردم از صندوق‌های رای ناامید شوند، مسیر‌های دیگری را برای بیان مطالبات خود امتحان می‌کنند

اگر بخواهیم از قرائت خود حاکمیت صحبت کنیم، آن آیه قرآنی که اول مصاحبه اشاره شد و روایتی که از امام‌صادق‌(ع) است که می‌فرماید: «کُونُوا دُعَاةَ اَلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ.» مردم را با غیر زبان‌تان دعوت کنید، خودش گویا است. یعنی با عمل‌تان مردم را به کاری دعوت کنید.

اگر می‌گویید راستگویی خوب است با مردم راستگو باشید؛ اگر می‌گویید عدالت خوب است خودتان عدالت بورزید. اگر می‌گویید معیشت سالم در زندگی اجتماعی باید وجود داشته باشد، خودتان در این زمینه پیشگام باشید و در ابعاد مختلف باید تلاش کنید که عدالت را در عمل زندگی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی‌ به منصه ظهور برسانید. اگر این اتفاق بیفتد، امید هم ایجاد خواهد شد، وگرنه با سخن گفتنِ تنها، امید ایجاد نخواهد شد.

امید در ابعاد مختلف و به صورت نوسانی در جامعه ما ایجاد شده است. مثلا وقتی انقلاب شد، مردم به صحنه آمدند، به امید عدالت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به میدان آمدند و حکومت شاه را سرنگون کردند و جمهوری اسلامی را به وجود آوردند.

این اتفاق با امید برای دستیابی به حکومت بهتر مردم را به عرصه آورد. بعد از مدتی جنگ شروع شد و بخش‌هایی از کشور توسط قوای بعثی اشغال شد، مردم به امید آزادسازی و رهایی سرزمین‌ از چنگال صدام و رژیم صدام به جبهه و جنگ رفتند، جنگیدند و شهید دادند و در نهایت به آرزو و مطلوب خودشان که بازپس‌گرفتن سرزمین‌های ایرانی از قوای صدام بود، دست یافتند.

در بخش‌های بعد از جنگ، در دولت آقای هاشمی مردم امید به تحول فرهنگی و سیاسی پیدا کردند و تلاش می‌کردند این تحول را در پهنه سیاسی ایران به وجود بیاورند و احساس‌شان این بود که با این تحول و به وجود آمدن یک دولت معتدل اجتماعی و سیاسی می‌توانند گشایش‌های لازم را در فضای سیاسی به وجود بیاورند.

چون فضای قبل از دوم خرداد، فضای بسیار بسته‌ای بود و این فضا بعد از دوم خرداد ایجاد شد، مردم به این مسأله امید پیدا کردند. بعد از اتفاقاتی که بعد از دوم خرداد رخ داد، ممانعت‌هایی که با دولت آقای خاتمی شکل گرفت و مشکلاتی که برای ایشان به وجود آمد و بعد از آن دولت آقای احمدی‌نژاد بر سر کار آمد، به دلیل تحریم‌های اقتصادی و فشارهای بین‌المللی، مردم به طور کلی از اوضاع فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ناامید شده بودند، تا اینکه مردم درک کردند باید با دنیا رابطه داشته و گفت‌وگوی جدیدی رقم بزنند و آمدند به دولت آقای روحانی رأی دادند، امید آنکه مسأله هسته‌ای را حل کند.

به قول آقای روحانی همان‌طور که سانتریفیوژ می‌چرخد، چرخ اقتصاد کشور هم باید بچرخد بنابراین مردم به امید تعامل بین‌المللی و رفع بحران‌های جهانی و منطقه‌ای، دولت آقای روحانی را سر کار آوردند.

در دولت اول هم مردم خوشحال و امیدوار بودند. چون می‌گفتند گشایش ایجاد شده، برجام امضا شده و وضعیت بهتر شده است. بعد از آن یک عده‌ای مخالف ایجاد امید در جامعه آمدند و دلواپس بودند که مبادا مردمی که شادمان شده‌اند، غم و غصه یادشان برود و مشکلاتی سر راه دولت ایجاد کردند و کار را به جایی رساندند که در حال حاضر می‌بینیم.

بنابراین مردم در شرایطی که احساس کنند می‌توانند به یک مطلوبی دست پیدا کنند، امید پیدا می‌کنند. اما وقتی مطلوب را هم به دست می‌آورند یک عده با اختیارات قانونی، فراقانونی و شبه‌قانونی چوب لای چرخ مردم می‌گذارند، و آنها ناامید می‌شوند.

 

الان اگر بخواهند امید ایجاد کنند باید ولوم نوسانات‌شان را بالاتر ببرند. دیگر مردم امیدشان این نیست که آقای رئیسی یا اژه‌ای بگویند مردم شاد باشید؛ ما باید مردم را شادمان نگه‌داریم، باید به مردم امید بدهیم. شما اگر می‌خواهید به مردم امید بدهید، باید کاری کنید که اسباب زندگی مردم راحت باشد.

یک جوان به راحتی بتواند ازدواج کند؛ یک کارگر با حقوق کارگری‌اش بتواند راحت زندگی کند. الان چطور یک کارمند پایه با ۱۰-۱۲ میلیون حقوق در تهران زندگی کند. کرایه‌ منزل را چطور بدهد؟ چطور زندگی کند؟ فرزندش را چطور به مدرسه بفرستد؟

وقتی اینطور حساب می‌کنیم، شرایط اقتصادی کشور و تورم اصلا زمینه امید را از بین برده است. ما امیدواریم دولت به وعده‌هایی که داده عمل کند و قوه‌قضائیه هم کمک کند تا کاری کنند، همان‌طور که واقعا خودشان می‌خواهند مردم به آینده امیدوار باشند اما با سخن‌ گفتن تنها امید ایجاد نخواهد شد.

به طور مثال در یک موضوعی که شورای نگهبان هم تأیید کرده و به دولت ابلاغ کرده، دولت می‌خواهد آن را اجرا کند اما بخش دیگر حاکمیتی مقاومت می‌کنند. در جاهای مختلف به این شکل است. یکی می‌گوید این کار را کنیم خوب است اما یکی دیگر می‌گوید این کار را نکنیم بد است. ملت با کدام ساز حضرات باید برقصند؟

یکی می‌گوید موسیقی در حد تعریف شده و پذیرفته شده صداوسیما در تهران، شیراز و تبریز مجاز است، یکی دیگر می‌گوید در مشهد مجاز نیست چون شهر امام‌رضا است. مگر مردم مشهد شادمانی نیاز ندارند؟ اگر کنسرت می‌خواهند برگزار کنند، فقط در تهران باید برگزار شود؟ تهران که ‌ام‌القرای جهان اسلام است؟ چطور در تهران می‌شود کنسرت برگزار کنند اما در مشهد نمی‌شود؟

چون اینجا امام جمعه مشهد می‌گوید استنباط من درست است؟ امام‌جمعه تبریز در موضوع دیگری می‌گوید استنباط من درست است و امام‌جمعه اصفهان یک چیز دیگر. هرگوشه کشور یک سازی می‌زنند و نمی‌توانیم به مردم بگوییم به آینده امیدوار باشید.

شما اگر توانستید نظارت بر صلاحیت‌های داوطلبان انتخابات را به یک نظارت قانونی، بی نقص و قابل کنترل تبدیل کنید که کسی نتواند سلیقه‌ای عمل کند، مردم امیدوار می‌شوند تا برای دور بعدی انتخابات شرکت کنند و به کاندیدای خودشان رأی بدهند.

اما نظارت‌ها به گونه‌ای است که اصلا یک آدم تکلیفش با خودش روشن نیست که من طبق قوانین و مقررات می‌توانم کاندید شوم یا خیر. در گذشته قانون وضع کرده بودند که اگر کسی می‌خواهد خلبان شود، باید وزن و قدش این باشد.

اگر کسی کمتر از ۱۸۰ قد داشت ثبت‌نام نمی‌کنیم، کسی که قدش کوتاه بود اصلا نمی‌رفت ثبت‌نام کند. الان شما نمی‌دانید وقتی می‌خواهید نماینده شوید قد و سن‌تان باید چقدر باشد؟ تکلیف و سوادتان چقدر باشد؟ یک دوره می‌گویند مدرک فوق‌لیسانس، دوره دیگر می‌گویند باید مدرک دکتری داشته باشید. در حالی که طبق قانون اساسی همه افراد می‌توانند در انتخابات شرکت کنند. طبق قانون اساسی و قانون مصوبه مجلس نمی‌‌توان حقوق و آزادی‌های اجتماعی مردم را سلب کرد.

شورای نگهبان آمده تصویب کرده که شما وقتی می‌خواهید در انتخابات مجلس کاندید شوید باید فوق‌لیسانس داشته باشید. در قانون اساسی چنین چیزی آمده؟ روز دیگر مصوب می‌کنند باید دکتری داشته باشید، چند وقت بعد مصوب می‌کنند که باید این قشر نمی‌توانند ثبت نام کنند یا این افراد می‌توانند داوطلب شوند.

این روند موجب امیدآفرینی و ایجاد زمینه برای مشارکت حداکثری مردم نمی‌شود. به هر جهت من آرزو می‌کنم که دولتمردان کاری کنند تا مردم به گردش روزگار امیدوار باشند اما با این مداری که ایجاد شده، ایجاد امید برای مردم هم به راحتی میسر نیست و خیلی اتفاقات باید بیفتد تا مردم امیدوار شوند.

منبع: ایلنا