چرا روابط ایران و مصر عادی نمیشود؟
شنیده ها: «هیثم بنطارق» سلطان عمان ۶ خرداد به تهران سفر کرد. گفته میشد یکی از دلایل انجام سفر، تلاشهای عمان برای میانجیگری ایران و مصر بوده است. طبق توافقات اولیه قرار است ایران و مصر طی چند ماه آینده برای تبادل سفیر اقدام کنند. گمان میرود «عبدالفتاح السیسی» رئیسجمهور مصر و «ابراهیم رئیسی» رئیسجمهور ایران تا پایان سال میلادی جاری با هم دیداری داشته باشند. اگر چنین دیداری صورت بگیرد، روابط دو کشور بعد از سالها اختلاف بار دیگر عادی خواهد شد.
آن زمان ایران در واکنش به موضع مصر، دو کار انجام داده بود؛ یکی اینکه نام خیابان وزرا را به خالد اسلامبولی (قاتل انور سادات رئیس جمهور مصر) تغییر داد و مستند «فرعون» نیز در نقد سیاستهای مصر ساخته شد. از زمان ساخت مستند فرعون زمان زیادی میگذرد اما مسئله خیابان خالد اسلامبولی همچنان پابرجاست.
علیرضا نادعلی عضو کمیسیون تغییر نام خیابانهای تهران در شورای شهر تهران به رویداد۲۴ گفته «هنوز هیچ بحثی درباره تغییر نام این خیابان مطرح نشده است. هیچ ارگانی نمیتواند به شورا دستور تغییر نام دهد. فقط شهرداری است که میتواند لایحه بدهد و طرح در شورا مطرح شود.»
به گفته نادعلی، نامگذاریها از طریق پیشنهاد گروههای مرجع به شهرداری انجام میشود. این پیشنهادها در کمیسیون تغییر نام تصمیمگیری و رایگیری میشود. اگر در کمیسیون به تصویب رسید، در صحن علنی مطرح و تصویب میشود و سپس به عنوان اعلامیه تغییر نام، به شهرداری ابلاغ میشود. اگر دستگاههای دیگر پیشنهاد، توصیه یا تذکری درباره نامگذاری خیابانها داشته باشند، باید از طریق همین روال قانونی انجام بگیرد.
پیش از این ناصر امانی عضو شورای شهر تهران گفته بود «شرط آقای چمران رئیس شورای شهر تهران این است که اول مصر نام خیابان فرح را در قاهره عوض کند تا ما هم در اینجا نام خیابان خالد اسلامبولی را تغییر دهیم.»
جستجوهای رویداد۲۴ برای پیدا کردن «خیابان فرح» در قاهره به جایی نرسیده و اساسا خیابانی با این نام در قاهره وجود ندارد و تنها یک مغازه لباس فروشی با نام فرح در خیابان ۲۶ جولای قاهره واقع شده است. این در حالی است که مصر یک بار برای نشان دادن حسن نیت خود در زمان دولت اصلاحات، نام خیابان پهلوی را به مصدق تغییر داده است. از سوی دیگر دولت احمدینژاد با وجود توهینها و تحقیرهای گسترده از سوی دولت وقت مصر، اقدامات یکجانبه زیادی برای برقراری روابط با قاهره انجام داده که نفعی برای سیاست خارجی کشور نداشت.
تاریخ روابط ایران و مصر
رابطه مصر با پهلوی در دوران انورسادات و محمدرضا شاه پهلوی بسیار صمیمانه بود اما این رابطه همیشه اینگونه نبود. در دوران پس از جنگ جهانی دوم، روابط دو کشور پر تنش بود. با اینکه دو کشور روابط دیپلماتیکشان را حفظ کرده بودند، اما به دلایل ایدئولوژیک دائما با هم در تضاد بودند. مصر انقلابی در دوران جمال عبدالناصر بعد از کودتای ۲۸ مرداد و سرنگونی محمد مصدق، رابطه جالبی با محمدرضا شاه که با حمایت سیا به کشور برگشته بود نداشت. ناصر معتقد بود به رسمیت شناختن اسرائیل توسط محمدرضا شاه بعد از کوتادی ۱۳۳۲ خیانت به اسلام است. همان زمان برای تحت فشار قرار دادن ایران، جمال عبدالناصر پیشنهاد استفاده از «خلیج عربی» به جای «خلیج فارس» را مطرح کرد و روابط دو کشور تیرهتر شد.
با به قدرت رسیدن انور سادات در اکتبر ۱۹۷۰ روابط تغییر کرد. مصر سیاست خارجی غربگراتری را در پیش گرفت و طبیعتا ایران هم در این سیاست خارجی جایگاه ویژهای داشت. محمدرضا شاه هم انور سادات را «برادر محبوب» خود خطاب میکرد. بعد از انقلاب اسلامی و خروج شاه از ایران، خانواده پهلوی بعد از دور زدن در دنیا در نهایت در مصر ساکن شدند و محمدرضا شاه، واپسین روزهای عمر خود را در این کشور سپری کرد.
پس از مرگ محمدرضا شاه پهلوی، انور سادات با دعوت از مردم مصر برای ادای احترام به پادشاه ایران، پیکر وی را با تشریفات کامل نظامی و رسمی در مسجد الرفاعی که از مهمترین مسجدهای کشور مصر به شمار میآید، دفن کرد.
این رابطه صمیمانه با محمدرضا شاه و بیان جملاتی خطاب به رهبر ایران توسط انورسادات، سبب شد مصر از روز نخست انقلاب در فهرست سیاه جمهوری اسلامی قرار بگیرد. انور سادات بارها با الفاظ توهینآمیز از مقامات جمهوری اسلامی حرف زده بود. امضای قرارداد کمپ دیوید با اسرائیل و به رسمیت شناخته شدن اسرائیل توسط مصر هم مزید بر علت بود و جمهوری اسلامی هم متقابلا انورسادات را خائن به اسلام و مسلمین و آرمان فلسطین میدانست. با این وجود روابط دیپلماتیک در سطوح پایین میان دو کشور وجود داشت. دو سال بعد از انقلاب، زمانی که سادات در سال ۱۹۸۱ ترور شد، تهران خیابانی را به نام خالد اسلامبولی سرکرده گروه ترور انورسادات نامگذاری کرد و همین اقدام سبب شد رابطه ایران و مصر از همان سال به طور کامل قطع شود. ایمن الظواهری از رهبران القاعده نیز در آن گروه عضو بود.
بیشتر بخوانید: دادگاه خالد اسلامبولی و ایمن الظواهری به جرم ترور انور سادات
روابط ایران و مصر در جمهوری اسلامی
به گزارش رویداد۲۴ دولتهای مختلف تلاشهایی را برای بهبود روابط با مصر انجام دادند؛ دولت هاشمی و خاتمی بیش از همه به دنبال برقراری مجدد رابطه با قاهره بودند. فرزندان و همسر هاشمی رفسنجانی بارها در سالهای ریاست جمهوری او و خاتمی به مصر سفر کردند. اردیبهشت ۱۳۷۶ در واپسین روزهای دولت هاشمی، علیاکبر ولایتی وزیر خارجه وقت ایران سفری به قاهره داشت که از نظر رسانههای مصری «پیام آشتی» دو کشور تلقی میشد. اما این تلاشها به دلیل عدم موافقت رهبری، به جایی نرسید. هاشمی در خاطراتش گفته آیتالله خامنهای نسبت به بالابردن سطح روابط با مصر نظر مساعد ندارند.
هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود در تاریخ ۱۸ فروردین ۱۳۷۷ به یک جلسه با کمال خرازی وزیر وقت امور خارجه اشاره کرده است. ظاهرا در این جلسه، خرازی گزارش سفر خود به عربستان، سوریه و لبنان را به هاشمی داده و از «گلایه داشت که دست آنها را در همکاری با مصر بسته اند و مانع حل مشکلات با آمریکا میشوند.»
تیر ۷۷ هم کمال خرازی گزارش مشابهی داده و از «سختگیریهای رهبری» ابراز نارضایتی کرده است. خرازی در جلسهای با هاشمی گفته «مقدمات تجدید روابط با مصر مهیا شده، اما رهبری خواستهاند مصر به نحوی اعلام فاصله گرفتن از کمپ دیوید کند» و به همین دلیل کار «گیر» کرده است.
سال ۷۸ یک هیات مصری به تهران سفر کرد و انتظار میرفت زمینه برای از سرگیری روابط سیاسی هموار شود، اما به گفته هاشمی رفسنجانی، اقدام «حزباللهیها» مانع از چنین پیشرفتی در روابط شد. هاشمی در خاطرات شهریور ۱۳۷۸ میگوید «آقای [اکبر] قاسمی، حافظ منافعمان در مصر آمد. از رشد مختصری در معاملات تجاری دو کشور گفت و خواستار کمک من برای برقراری روابط سیاسی شد. اخیراً بدتر هم شده است؛ با اقدامی که حزباللهیها در تهران، هنگام حضور هیات مصری، با نصب عکس خالد اسلامبولی در خیابان خالد اسلامبولی کردند. در شرایطی که مصریها، انتظار تغییر نام خیابان را داشتند.»
روابط ایران و مصر در دوران خاتمی
با روی کار آمدن حُسنی مبارک ایران در رویکرد سیاسی خود در قبال مصر کمی تجدید نظر کرد. «احمد ماهر» وزیر خارجه حسنی مبارک گفته بوده قرارداد کمپ دیوید دیگر وجود ندارد و به تاریخ پیوسته است. دی ماه ۱۳۸۲ (ژانویه ۲۰۰۴) تحول قابل توجهی در روابط دو کشور رخ داد. سیدمحمد خاتمی و حسنی مبارک، روسای جمهور ایران و مصربرای اولین بار بعد از انقلاب، در حاشیه نشست جهانی جامعه اطلاعاتی در ژنو با هم ملاقات کردند.
در این دیدار خاتمی از مبارک برای سفر به ایران و شرکت در نشست گروه ۸ که قرار بود در بهمن ماه همان سال در تهران برگزار شود، دعوت کرد. ظاهرا تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی یکی از شرایط مصر برای برقراری مجدد روابط دیپلماتیک بوده و برای همین وزارت خارجه دولت خاتمی از شورای شهر تهران خواست تا نام خیابان را تغییر دهد.
با تصویب شورای اسلامی شهر تهران خیابان «خالد اسلامبولی» به خیابان «انتفاضه» تغییر نام یافت. همزمان مصر هم نام خیابان پهلوی را در قاهره به «مصدق» تغییر داد. حمیدرضا آصفی سخنگوی وقت وزارت خارجه که در جلسه تغییر نام شورای شهر حضور پیدا کرده بود گفت «تغییر نام این خیابان براساس فضای جدیدی که میان ایران و مصر ایجاد شده صورت گرفته است. این تصمیم گامی در مسیر اصل تنشزدایی و اعتمادسازی میان کشورهای جهان بهویژه کشورهای اسلامی است که بر اساس عزت، حکمت و مصلحت جمهوری اسلامی ایران گرفته شده است.»
با این حال مصوبه شورای شهر هیچگاه اجرا نشد و اساسا این مصوبه به شهرداری ابلاغ هم نشد. در آن زمان گزارشهایی وجود داشت که میگفت وزارت خارجه متوجه شده که در این اقدام عجله کرده و زمان تغییر نام مناسب نبوده به همین دلیل از شورای شهر خواسته که مصوبه را ابلاغ نکند. خبرگزاری فارس سالها بعد علت عدم اجرایی شدن تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی را «بیانیه انصار حزب الله» علیه این سیاست اعلام کرد که باعث شد موضوع مسکوت بماند.
جریان موسوم به انصار حزبالله و صداوسیما نقش مهمی در برهم خوردن تلاش های دولت خاتمی برای برقراری رابطه با مصر داشتند. سال ۸۶ دیداری میان خاتمی و حسنی مبارک انجام شد و بعد از این سفر مستندی تحت عنوان «اعدام فرعون» در صداوسیما پخش شد. دولت مصر به ساخت و پخش مستند ایرانی «اعدام فرعون» که نگاهی ستایشآمیز به ترور انور سادات رئیس جمهور اسبق مصر دارد، اعتراض کرد. به دلیل انتشار این مستند، دفتر شبکه عربزبان «العالم» وابسته به صدا و سیمای ایران در مصر، توسط پلیس اشغال و تعطیل شد و همچنین بازی دوستانه فوتبال میان تیم ملی فوتبال ایران و تیم ملی فوتبال مصر توسط فدراسیون فوتبال مصر لغو شد. دانشگاه الازهر مصر نیز خواستار سوزاندن این فیلم شد.
نتیجه این کارشکنیها این بود که تغییر محسوسی در روابط دو کشور در این برهه اتفاق نیفتاد، یا بهتر بگوییم اجازه اتفاق افتادن به دولت داده نشد. دولت احمدینژاد اما دست بازتری داشت. در اردیبهشت ماه ۱۳۸۶ احمدی نژاد در یک اظهارنظر اعلام کرد که در صورت همکاری مصر حاضر است در عرض ۲۴ ساعت سفارت ایران در مصر را بازگشایی کند و حتی در صورت دعوت رسمی به این کشور سفر کند.
۲۲ فوریه ۲۰۱۱، برای اولین بار از بعد از انقلاب اسلامی، ایران دو ناو جنگی را برای شرکت در یک رزمایش نظامی، از طریق کانال سوئز به سوریه فرستاد. ایران در درخواست خود برای اخذ مجوز گفته بود که این کشتیها تجهیزات نظامی، مواد هستهای یا مواد شیمیایی در بار خود ندارند و مصر متعاقباً به کشتیها اجازه عبور امن داد. اسرائیل این اقدام را تحریکآمیز قلمداد کرد. یک سال بعد، ایران این اقدام را تکرار کرد. تبادلات بین ایران و مصر حاکی از بهبود روابط بود.
در آپریل ۲۰۱۱، سخنگوی دولت مصر اعلام کرد «رژیم سابق، ایران را دشمن میدید اما ما نمیبینیم.» همان تابستان، یک هیات مصری به تهران سفر کرد و با محمود احمدینژاد رئیسجمهور وقت ایران و علیاکبر صالحی وزیر امور خارجه دیدار کرد. به دنبال آن یک هیات ایرانی متشکل از سیاستمداران و بازرگانان ایرانی به قاهره سفر کردند.
روزنامه الشروق چاپ قاهره همزمان با سفر این هیات به ایران اعلام کرد یکی از اعضای هیئت مصری که در حال بازدید از ایران است؛ گفت که مقامات ایرانی قصد دارند نام خیابان «خالد اسلامبولی» در تهران را به «شهدای انقلاب مصر» تغییر بدهند.
اوایل سال ۲۰۱۲ اخوان المسلمین پس از پیروزی در دور اول انتخابات مصر، این احتمال را مطرح کرد که معاهده صلح کمپ دیوید با اسرائیل دیگر الزام آور نباشد. اما دولت جدید مصر یک موازنه پیچیده در روابط خارجی را در پیش گرفت. این کشور موضعی مبهم در قبال ایران داشت: در ژوئیه ۲۰۱۱، نبیل العربی وزیر امور خارجه وقت مصر و رئیس تازه منتخب اتحادیه عرب که پیش از این رابطه با ایران را «روشن و قطعی» خوانده بود، در نشست اتحادیه عرب ضمن استفاده از عنوان جعلی خلیج فارس، گفت: «روابط با ایران، به قیمت به خطر انداختن روابط مصر با خلیج عربی یا به قیمت امنیت و ثبات [کشورهای خلیج فارس] تمام نخواهد شد.» این رویکرد اخوان المسلمین در ادامه با حفظ پیمان صلح با اسرائیل، به معنای نا امید شدن دوباره ایران بود.
بهار عربی ایران را امیدوار کرده بود. هنگامی که «محمد مرسی» یکی از چهرههای برجسته اخوان المسلمین، در انتخابات ریاست جمهوری ژوئن ۲۰۱۲ پیروز شد، ایران به او تبریک گفت و پیروزی او را یکی از «مراحل پایانی بیداری اسلامی» خواند. اما زمانی که خبرگزاری فارس مصاحبهای را به نقل از رئیس جمهور جدید مصر که ظاهراً خواستار روابط نزدیکتر با ایران شده بود منتشر کرد، مرسی به سرعت این اظهارات را رد کرد. به نظر میرسد تهران به اشتباه تصور میکرد که پیروزی مرسی تضمینکننده نزدیکی با مصر است.
هرچند به نظر میرسید، بهبود روابط دو کشور در دست اقدام است، اما این روند رو به رشد، سرعت مورد انتظار تهران را نداشت. با این وجود، ایران به تلاشهای خود برای تقویت روابط ادامه داد و از مرسی برای شرکت در اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها (NAM) که تهران در ماه آگوست ۲۰۱۲ برگزار میشد، دعوت کرد. پس از چندین روز بلاتکلیفی، بلاخره اعلام شد که مرسی در این مراسم حضور خواهد داشت، اما تنها برای چند ساعت و در راه بازگشت از چین.
روابط ایران و مصر در دولت احمدینژاد
با اینکه ایران مانور زیادی روی حضور مرسی در اجلاس تهران داده بود، اما مساله واقعی این بود که مصر سه سال ریاست جنبش عدم تعهد را بر عهده داشت و حالا باید ریاست را به ایران میسپرد. در چنین شرایطی رسم بر این است که رهبر کشوری که ریاست را تحویل میدهد، در زمان تشکیل اولین جلسه در کشور جانشین حضور داشته باشد. رد این دعوت میتوانست یک بیانیه قوی ضد ایرانی تلقی شود؛ قویتر از چیزی که مرسی در روزهای نخست ریاست جمهوری که تازه در حال تدوین سیاست خارجی دولتش بود، مایل به انجام آن باشد. او میخواست گزینههای خود را باز نگه دارد. با این حال نحوه سفرش را به گونهای چید که انتقادش به تهران را به گوش همه برساند. او کمترین زمان ممکن را در خاک ایران میماند و دعوت ایران برای بازدید از سایتهای هستهای را هم رد کرده بود.
مهمتر از همه، مرسی در بیانیهای که در افتتاحیه اجلاس ایراد کرد، بر دیدگاه خود مبنی بر اینکه بشار اسد باید کنارهگیری کند، پافشاری کرد. ابراز حمایت او از قیام سوریه، انتقاد آشکاری از ایران بود. با این حال دولت احمدینژاد سعی کرد از نمد حضور مرسی در ایران برای خود یک کلاه اساسی ببافد. با وجود رفتار توهینآمیز مرسی با جمهوری اسلامی، دولت اعلام کرد حضور چنین مهمان برجستهای در ایران، به معنای سعه صدر ایران در برابر انتقادات و عدم انزوای جمهوری اسلامی است. با همین استدلالها ایران مدعی شد که با وجود بیانیههای انتقادی مرسی، دو کشور به دنبال تقویت همکاریها هستند.
پس از تحریمهای اتحادیه اروپا، صادرات نفت ایران به نصف رسید. تهران که به دنبال خریداران جدید برای نفت خود بود اعلام کرد مصر «هیچ مخالفتی» با خرید نفت ایران ندارد. سپتامبر ۲۰۱۲، مرحوم رستم قاسمی وزیر نفت وقت ایران گفت: «ایران در حال مذاکره با مصر برای فروش دو میلیون بشکه نفت است. اما یک هفته بعد، دولت مرسی نظر خود را تغییر داد و منکر وجود چنین مذاکراتی شد.»
احمدینژاد در پاسخ به سفر چند ساعته مرسی به تهران، در تاریخ ۵ فوریه ۲۰۱۳ به قاهره سفر کرد. سفری که با سردی و بیاحترامی همراه بود. روحانیان دانشگاه الازهر از او به عنوان عنصر «نامطبوع» یاد کردند و یک معترض سوری از میان جمعیتی که او در حال عبور از آن بود، به سویش لنگه کفش پرتاب کرد. احمدینژاد در این سفر به طور یکجانبه ضرورت اخذ ویزا برای مصریانی که خواهان سفر به ایران بودند را لغو کرد.
«هشام زعزوع» وزیر وقت گردشگری مصر ۲۵ فوریه ۲۰۱۳ برای امضای تفاهمنامه گردشگری میان ایران و مصر به تهران سفر کرد. سفر زعزوع به تهران خشم اسلامگرایان مصررا برانگیخت. این حزب در بیانیهای به دولت محمد مرسی هشدار داد که مبادا درهای مصر را به روی ایرانیان بگشاید و کشور را که «بهرهمند از وحدت سنیها» است با خطر تجزیه روبرو کند.
با این حال زعزوع خود را یک نکنوکرات معرفی کرده بود که برای درآمد مصر از گردشگری اهمیت زیادی قائل بود. به این ترتیب برای مدت کوتاهی، امکان اخذ ویزای مصر برای ایرانیها فراهم شد اما به سرعت محدودیتها برگشتند. جالب اینجاست که در همین مدت کوتاه هم سفر گردشگران ایرانی به مصر تنها به دو شهر اقصر و آسوان محدود بود و آنها حق بازدید از قاهره و اهرام ثلاثه را نداشتند. از سوی دیگر گردشگران ایرانی اجازه حضور در اماکن شیعی پایتخت به دلیل ترس از اشاعه فرهنگ شیعی را نداشتند و از حضور آنان در منطقه زیبای «شرم الشیخ» در صحرای سینا هم به دلیل نگرانی از تعرض به گردشگران اسرائیلی، ممنوع بود.
به این ترتیب با وجود همه این تلاشها سطح روابط در دوران احمدی نژاد تغییری نکرد و در دولت روحانی عملا تلاشی برای بهبود روابط با مصر صورت نگرفت. دولت ابراهیم رئیسی ظاهرا قصد دارد روابط با مصر را احیا کند اما هنوز مشخص نیست دولت انقلابی، قرار است در ازای چه امتیازاتی، دست از سیاست رهبر فقید انقلاب اسلامی بکشد.