شنیده ها: استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران، میگوید: آقای پزشکیان وفاقی که مطرح میکند، فقط وفاق حکومتی و با رقیب خودش است. ایشان تلاش کردهاند کمتر رقیبشان و دولت پیشین را نقد نکنند و حتی از نیروهای نرمتر آنان در کابینه خود استفاده کنند. وفاق در حد حکومتی اتفاق افتاده است.
«اگر جلیلی رئیسجمهور میشد این اتفاقات نمیافتاد»؛ «وفاق شکست خورد» و... اینها نمونههایی کوچک از جملههایی است که این روزها گاه و بیگاه مطرح میشود؛ خصوصاً از زمانی که برخی تصمیمات اخیر رئیسجمهور باعث اعتراض حامیان انتخاباتی او شده است.
در سالگرد سانحه سقوط بالگرد رییس دولت سیزدهم مراسم و ایام سوگواری برای او به صحنه نمایش ائتلافهای جدید سیاسی در بین نیروهای انقلابی تبدیل شد. به نظر میرسد این مراسم بیش از آنکه پاسداشت ابراهیم رئیسی باشد، تنفس مصنوعی جریان شکست خورده و ادامه ماراتن برنامه ریزی جریان زاکانی برای انتخابات شوراها، مجلس و ریاست جمهوری آینده بود.
اخیرا قالیباف در یک جلسه دانشجویی شرکت کرده و در آنجا وقتی با انتقاد روبهرو میشود در مورد ابلاغنکردن قانون حجاب و عفاف توضیحاتی ارائه میکند. همین توضیحات پس از آن نیز در یک نشست از سوی مشاور سیاسی قالیباف در رسانهها تکرار شد. براساس این توضیحات، دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی به دلیل شرایط ویژه تصمیم گرفته مانع از ابلاغ این قانون شود.
این روزها دیگر تعارفات سیاسی را کنار گذاشته و مستقیم حمله میکند؛ یا به قول معروف، او برای دولت شمشیرش را از رو بسته است؛ او، سعید جلیلی است؛ نامزد بازنده انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و چهاردهم و نامزد انصرافی انتخابات ۱۴۰۰.
این شایعه را هم نه در با فعال آینده یا جملهای پرسشی بلکه با فعل مضارع مطرح و به شکل خبری مطرح کردند که گویی دیگر کار تمام است و مردم باید به فکر رئیسجمهور بعدی باشند! آنها گویی که هنوز نمیتوانند از رویای دیرینهشان یعنی پوشاندن لباس ریاستجمهوری بر سعید جلیلی دست بردارند، اما شاید وقتش رسیده باشد که از خواب بیدار شوند و به خود بقبولانند که این رویایی صادقه نیست و هیچ وقت محقق نمیشود.
شالوده هرم رأی آوری مسعود پزشکیان بر سه وعده مهم استوار بود؛ موضوعاتی که مطالبه جدی جامعه تلقی میشد و البته به کلاف سردرگمی نیز در افکار عمومی و نظام اداری و سیاسی کشور تبدیل شده است.
بهارستانیها روزهای شلوغی را میگذرانند، روزهایی که بررسی صلاحیت وزرای کابینه پیشنهادی پزشکیان را در دستور کار خود دارند و چشمها خیره به ساختمان هرمی شکل مجلس است تا ببیند کدام وزرا از فیلتر نمایندگان عبور خواهند کرد.
سعید جلیلی دوباره به سایه بازگشت. جایی که ۱۱ سال گذشته را در آن سپری کرده بود. او در انتخابات شکست خورد، اما در بیانیه و نخستین سخنرانی خود پس از انتخابات رسما اعلام کرد که همچنان به فعالیت سیاسی خود در سایه ادامه خواهد داد و به «تصحیح خطاها» و «رفع نقصها» کمک میکند و هر جا هم که نیاز باشد، «ورود» خواهد کرد. کاری که البته به نظر میرسد درست نقطه مقابل فعالیتها در دولتهای پیشین است. از پرونده کرسنت در دولت خاتمی تا مانعتراشی در مسیر مذاکرات در دولت مرحوم رئیسی، رد پای جلیلی دیده میشود. مروری بر این پروندهها و عملکرد جلیلی و یارانش نقشآفرینی آنها در سایه را بیش از پیش روشن میکند.
فردای انتخابات دور اول سال ۱۳۸۴، روزنامه شرق آرای نامزدها را براساس گرایش سیاسیشان جمع زد. نتیجه طبق حساب سردبیر روزنامه شرق ۱۶ میلیون رای برای اصلاحطلبان (جمع آرای هاشمی، کروبی، معین و مهرعلیزاده) و ۱۱ میلیون برای اصولگرایان (جمع آرای احمدینژاد، قالیباف و لاریجانی). با این حساب و کتاب، طبیعتا یک هفته باید اکبر هاشمی رفسنجانی میبایست محمود احمدینژاد را شکست میداد اما همه میدانیم که چنین نشد. روزنامه شرق چه چیزی را فراموش کرده بود؟ اینکه پویاییهای اجتماعی الزاماً در چارچوب جناحهای سیاسی رأی نمیدهند. چند سال بعد، سعید لیلاز تقسیمبندی دیگری از نتایج دور اول انتخابات ۸۴ کرد. مجموع آرای کسانی که وعده توزیع پول نفت را میدادند (احمدینژاد و کروبی)، در برابر بقیه. وقتی کاندیدای این بلوک یعنی محمود احمدینژاد به دور دوم رفت، پیروزیش طبیعی مینمود.
اگر ایشان واقعاً به این حرف اعتقاد دارد که وامصیبتا و اگر صرفاً شعاری به ظاهر زیبا، ولی کاملاً خالی از حقیقتِ موسم گذرای انتخابات است که هیچ و حالا به قول مجریان بخش خبری بیست و سی "و، اما حقیت ماجر "