شنیده ها: در بسیاری از شهرهای کوچک، تنها یک یا دو مرکز مشاوره نیمهفعال وجود دارد که معمولاً با کمبود نیروی متخصص مواجهاند. در مناطق روستایی، تراپی عملاً مفهومی غریبه است؛ نه زیرساختی برای آن تعریف شده، نه فرهنگسازی در این خصوص انجام شده. تفاوتی دردناک میان دسترسی روانی شهروند شمال تهران و یک زن روستایی در بلوچستان وجود دارد: اولی، دسترسی به روانشناس تحصیلکرده، کلینیک مجهز، گروهدرمانی و حتی اپلیکیشنهای سلامت روان دارد؛ دومی، حتی آدرس مرکز بهداشت را نمیداند.
غروب است و تهران، شهری که سحرگاهانش با زوزه موتورها آغاز میشود و شامگاهش با بوق ممتد ترافیک به پایان میرسد، دیگر فقط پایتخت ایران نیست؛ نماد خستگی مزمن یک ملت است. روزهای پس از حملات اسرائیل در بامداد ۲۳ خرداد ماه حالا و هنوز اثرات روانی جانبی خود را بر شهروندان به جا خواهد گذاشت، اثراتی که حکایت از آن دارد روان خسته و دردمند تهرانیها و البته که همه ایرانیها نیازمند ترمیم است.
اصطلاح نیاز به تراپی که در سالهای اخیر به وضوح شنیده میشد حالا و پس از گذر از آن شبهای اضطراب و موشک باران و جنگ و پدافند بیش از همیشه شنیده میشود.